سه شنبه ۱۶ آذر ۹۵
انسان از نخستین روزهاى پیدایش و زندگى خود با شعور خدادادى-خواهناخواه -به وجود عدهاى از مجهولات پىبرده و با غریزۀ کنجکاوى حل آنها را از خود خواسته و از خود مىپرسد: آیا جهان هستى مشهود، خداى آفرینندهاى دارد؟ در صورتى که آفرینندهاى در کار باشد، انگیزه و هدف وى از آفرینش چیست؟ و آیا در این صورت ما وظیفه و تکلیفى داریم؟
بدیهى است اگر به هریک از سؤالات فوق جواب مثبت داده شود؛ یک سلسله پرسشهاى فرعى مربوط به مشخصات مورد سؤال و چگونگى وجود او و آثار و لوازم تحقق وى، پیش خواهد آمد که چنانکه گفته شد؛ نهاد خدادادى انسان، نگران و خواهان حل منطقى و قطعى آنهاست.
بدون شک مسئلۀ مورد سؤال، یکى از ابتدایىترین و عمدهترین مسایلى است که مورد توجه فطرت انسانى بوده و نهاد انسان نیازمندى خود را به حل منطقى و قطعى آن در اولین وهلۀ زندگى درک مىنماید.