خانه ای از نفسِ یاد ...

با یاد حق ...

اینجا

نه آغاز است،

نه انجام.

سایه‌ای‌ست میان بودن و ناپدید شدن،

جایی که واژه‌ها

بی‌نام می‌نویسند،

و صداها

بی‌زبان می‌رسند...

دل، روزی در جایی گم شد

که نامی نبود

فقط آتشی بود،

بی‌دود،

و نغمه‌ای

که جز در سکوت شنیده نمی‌شد.

اگر روزی

از کنار این خانه گذشتی،

چیزی نپرس.

بنشین،

به زمزمه‌ای گوش بسپار

که شاید هرگز گفته نشود،

اما در تو اتفاق بیفتد...

زمینش

با اشکِ بسیاری تطهیر شده،

و سقفش

از نفَسِ یاد ساخته شده است.

-------------------------------------

فهرست مطالب 

فصل اول: چاهِ آغاز 

نامم را از دیوارها بگیر

در خفای دل 

در دلِ نهنگ 

غربت زاده 

۰ ۱

غربت‌زاده


نه در میان مردمم،
نه از تبار فراموشی…
من زنی‌ام از قبیله‌ی غربت،
که تولدم را بی‌تو نوشتند
و مرگم را، شاید با آمدنت.
در کوچه‌های این زمانه
هر صدا، پژواک نبودن توست.
هر آغوش، دیواری‌ست میان من و دلم.
یوسف...
چگونه شرح دهم
که بودنت، تنها تقویم ممکن این جهان بود
و بی‌تو، فصل‌ها
تنها تکرار خاکستری روزهایی‌ست
که رنگت را گم کرده‌اند؟
گمان نکن دلم هنوز زخمی‌ست…
نه، سال‌هاست که زخم نیستم
که خودِ درد شده‌ام
و دعاهایم
شبیه پرنده‌هایی‌اند
که دیگر نمی‌دانند
آسمان چه رنگی بود
وقتی تو نگاه می‌کردی…

۰ ۱
بسم الله الرحمن الرحیم

وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ

بِأَبصـارِهِم لَمّا سَمِعُوا الذِّکرَ

و یَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ

و مَا هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعَـلَمین ۞

-------------------------
به امید گوشه چشمی از جانب حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب سلام الله علیها

1393/11/15
---------------------------
هرگونه کپی برداری بدون ذکرمنبع شرعاحرام است.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان