جمعه ۲۲ ارديبهشت ۹۶
مهــدیِ فاطمه ای مونس و غمخوار سلام
گشتـه عمـری، دل ما، طالب دیــدار سلام
بســی شــرمنده ام، آقا،که گویم زِانتـظـاردل
نشـستـه گردِغربت روی روح پـرغبـــار دل
دگر باصبحم عطروبوی ــ هم عهدی ــ نمی پیچد
نمی دانم چگـونه بــازگـردانـم بـهــــار دل
ازاین ،دل، دستِ هرکس دادنم ،شرمنده ام آقا
پیِ دارویــم آخــر ، بهـر رنــج بیشمـــار دل
فراموشـم شـده جـانا که توداروی هر دردی
و باجامی زعشقت هدیه می بخشی قراردل
نگاه گرم اورا روزی ام کن یک نظر یارب
که خواهدبرد می دانم نگاه او غبـار دل
اگربالطفتان از نو دلی عاشق بدست آرم
به دستان شمـا می بخشم این بار،اختیار دل
محمدابراهیم منفردی