یوسف ڪنعان مـــن
ڪنعان شعرم پیر شد...
باز آے از مصر
باور کن ڪه دیگر دیر شد...
درد هجــــــرت،
چشم یعقوب دلم را ڪور ڪرد
پس تو پیراهن بـــیاور،
ناله ام شب گیر شـــــد...
اے ڪه چــــون موسے
عصایت را به دل مےزنی
مُــــردم از غــــــم،
این عصا در قلب من چون تیر شد.
الهی بحق مهدی فاطمه عجل لولیک الفرج
نویسنده : منتظرالمهدی (عج) |
تاریخ ارسال : سه شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۴۹ ب.ظ
بازدید : ۷۰۸ |
لایک (
۵)
برچسبها :
#امام زمان ارواحنافداه
ممنونم ازدعای بسیارزیباتون
یاعــــلی مولا.
خطا از من است،می دانم. ازمن که سالهاست گفته ام "ایاک نعبد" اما به دیگران دل سپرده ام
از من که سالهاست گفته ام "ایاک نستعین" اما به دیگــران تکیه کرده ام...
رهـــــــــایم نکــــــــــن...
گفتم بیا که منتظرم با کنایه گفت
یاری که نیست قلب و زبانش جدا ، کجاست
از راه ،طالب دم مظلوم کی رسد
آخر یگانه منتقم کربلا کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!
(الهم عجل لولیک الفرج)..
آدرس:saadat52.blogfa.com آزران وطن من نیز سری بزنید وکامنت دهید تا با هم لینک شویم.
شعرزیبایی بودممنون
چشم لینکتون میکنم
یاعلی مولامدد.
خواهش میکنم وظیفه بود
ممنونم ازانتقادوپیشنهادتون
یاعلی .
شعربسیاااااااااارزیبایی بودتشکرازحضورتون.
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعا دوست گلم:(
حاجت روابشیدآبجی جون.
امید که نظری کند آقا
یه امیداون روز...
........