بازگشتم،
اما بیگام؛
نه به سوی باغی که میشناختم،
بلکه به سوی همان نگاهِ خاموش،
که همیشه،
در عمق خاک،
منتظر بود.
بازگشتم تا بگویم:
این راه، راه برگشت نیست،
بلکه راهِ ماندن است؛
ماندن در سکوت،
ماندن در عشق،
ماندن در باغی که سایهها را به آغوش میکشد.
و شاید،
در همین ماندنِ بیگام،
نفسهای تازهای بگیریم،
و باغی بسازیم
که هیچوقت،
از یاد نرود...