با یاد حق ...
اینجا
نه آغاز است،
نه انجام.
سایهایست میان بودن و ناپدید شدن،
جایی که واژهها
بینام مینویسند،
و صداها
بیزبان میرسند...
دل، روزی در جایی گم شد
که نامی نبود
فقط آتشی بود،
بیدود،
و نغمهای
که جز در سکوت شنیده نمیشد.
اگر روزی
از کنار این خانه گذشتی،
چیزی نپرس.
بنشین،
به زمزمهای گوش بسپار
که شاید هرگز گفته نشود،
اما در تو اتفاق بیفتد...
زمینش
با اشکِ بسیاری تطهیر شده،
و سقفش
از نفَسِ یاد ساخته شده است.
-------------------------------------
فهرست مطالب
فصل اول: چاهِ آغاز
نامم را از دیوارها بگیر
در خفای دل