جایی میان بودن و ناپدید شدن


گاهی فکر می کنم ،

شاید قرار نبود صدایم برسد،
شاید این سکوت،
زبانِ دیگری‌ست
که فقط خدا می‌فهمدش.

نه قهر کرده‌ام،
نه دور شده‌ام از جهان،
فقط
جایی میان بودن و ناپدید شدن
پنهان شده‌ام...
مثل یک پرتو نور
که از پشت پرده می‌تابد
اما هیچ‌کس نمی‌بیند از کجا.

هیچ‌کس نمی‌پرسد چرا ساکتم،
چرا لبخندم خسته‌ست،
یا چرا نگاهم
دائم دنبال چیزی‌ست که
هرگز نیامد...

اما هنوز،
دل من
مثل یک فانوس خاموش
برای روزی روشن می‌ماند
که شاید کسی،
نه از سر اتفاق
که از سر فهم،
بیاید و کنارم بنشیند
بی‌نیاز از سؤال و جواب…

فقط باشد.
فقط بماند.
فقط بفهمد...

۰ ۲
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بسم الله الرحمن الرحیم

وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ

بِأَبصـارِهِم لَمّا سَمِعُوا الذِّکرَ

و یَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ

و مَا هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعَـلَمین ۞

-------------------------
به امید گوشه چشمی از جانب حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب سلام الله علیها

1393/11/15
---------------------------
هرگونه کپی برداری بدون ذکرمنبع شرعاحرام است.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان