سه شنبه ۱۵ دی ۹۴
دلـی که اسیر کریـمی شود / خودش عاقبت یاکریـمی شود...
بگیرد اگــر چشم ارباب را / رعیت هم آخر امیــری شود...
مرا روز اول که شیدا نوشت
اسیر سر زلف لیلا نوشت
مرا یوسفانه عزیزش نمود
اگر از تبار زلیخا نوشت
پر از بی قراری و طوفانیم
که نام مرا روی دریا نوشت
مرا خاک پا کرد و پایین دست
ولی از اهالی بالا نوشت
نشانی از آن خیمه سبز داد
دلم را خدا اهل صحرا نوشت
خدا خواست دل شمع مجلس شود
غزل خوان فرزند نرگس شود...
دوشنبه ۱۴ دی ۹۴
یار قدیمی تو رمز اهدنا صراط المستقیمی
خوش به حال اونی که بودی صمیمی
بی تو نشسته بر سرم گرد یتیمی
آره نامردم!
من که برای فرجت کاری نکردم
یه سیلی واسه دین نخوردم ،چون بی دردم
آره نامردم!
ای خاک بر سرم
دارم روزی از سفرت میبرم
عوضش با بدا میپرم
حق با توئه نبریم حرم ..
----
بشم ریز و ریز
نشم مایه ننگت ای عزیز
منو بزن یا بگو یه چیز
انقد آقا تو خودتو نریز
----
نکنه این گدا رو پاک یادت بره !
یا بن الحسن روحی فداک یادت بره
میخوام ببینمت آقا تا زنده ام
متی ترانا و نراک یادت بره
-----
نگام میکردی
وقت دورغ و غیبتا نگام میکردی
وقت گناه،تو خلوتا،نگام میکردی
نگام میکردی
اما بازم تو هئیتا صدام میکردی،دعام میکردی
دل و سوزوندی اگه خودت رو توی این هیئت رسوندی
نکنه خون گریه کنی،چیزی نموندی
بسه همون نامه ی اعمالو خوندی
غربت کشیدی
ز نوکرت خیری ندیدی
این چه غلامی بود خریدی
شبیه مادرت خمیدی
شنیدم ارباب با گریه به شیعه کردی خطاب
که تشنه م نیستن قدر جرعه آّب ..
يكشنبه ۱۳ دی ۹۴
حالم بد است نبض مرا یک نگاه کن / آه ای طبیب حال مرا رو به راه کن
دستی بکش بر این سر شوریده لااقل / لطفی به شرم روی غلام سیاه کن
ما را قسم به زلف رهایت رها مکن/ ما را به زیر سایه خود در پناه کن
فکری به حال ما نکنی خوار می شویم / فکری به حال قافله ای بی پناه کن
یک عده صحبت از غم اغیار می کنند / کاری برای زمزمه های تباه کن
ما هرچه می کشیم ز اغیار می کشیم / بیگانه را به مکر خودت سدّ راه کن
قومی به رغم تو ره بیراهه می روند / گمراه را به بارقه ای مرد راه کن
دلها به دست تو بخدا نرم می شود / بی درد را تو جلوه ای از سوز و آه کن
دنیای بی وفا همه ارزانی حریف / ما را رحین منّت یک صبحگاه کن
روزی برادران رسول خدا شویم / روز دگر چه؟ امّت خود را نگاه کن
یوسف به چاه مانده گذشت از برادران / رحمی به حال قاطبه ی رو سیاه کن
یا راحم الغریب قسم بر ولایتت / رحمی بر امیر غریب سپاه کن
وقتی که می روی سوی شش گوشه حسین(ع) / پایین پا به ما نظر از قتلگاه کن
شنبه ۱۲ دی ۹۴
«فَـهُــوَ حَـسـبُه» کـہ مـے خوانم
• انگار کسے دستے بـہ قلبم مے کشد (!)
و من آرام می شوم
• انگار کسے مے گوید :
" خیالت راحت ! من هستم .. "
و من
تمام ِ دلشوره هایَم را مے سپارم بـہ باد ..
• انگار همـہ برایم مے شود تو
و تو مے شوے همـہ ے من ...!
چهارشنبه ۹ دی ۹۴
«نیابت عامّه»، آن است که امام، ضابطه ای کلّی به دست دهد، تا در هر عصر،
فرد شاخصی که آن ضابطه، از جهت، و در همه ابعاد، بر او صدق می کند، نائب
امام شناخته شود، و به نیابت از امام، ولیّ جامعه در امر دین و دنیا باشد.
بنابراین کسانی که از آغاز غیبت کبری نیابت داشته اند و دارند، و بر طبق
ضابطه معیّن شده از سوی خود امامان، به نیابت رسیده اند، «نائب عامّ»
نامیده می شوند.
دوره «غیبت کبری»، دوره «نیابت عامّه» است.
چهارشنبه ۹ دی ۹۴
«نیابت خاصّه»، آن است که امام قائم (عج)، اشخاص خاصّی را، نائب خود قرار
دهد، و به اسم و رسم معرّفی کند، و هر کدام را، به وسیله نائب پیش از او به
مردم بشناساند.
بنا براین کسانی که در دوره غیبت صغری، نیابت داشتند، و با اسم و رسم معرّفی شده بودند، «نائب خاص» نامیده می شوند.
نائبان خاص را، «نوّاب خاص»، و «نوّاب اربعه» می گویند.
چهارشنبه ۲ دی ۹۴
از آنجا که کتاب «نهج البلاغه» حاوی سخنان برگزیده امام امیر المؤمنین علیه
السّلام و بیانگر اسلام راستین و برگردان شیوائی از قرآن کریم است، این
سؤال مطرح می شود که:
موضوع مهدویّت در اسلام به طور کلّی و انطباق آن با امام دوازدهم شیعه
«حجّة بن الحسن العسکری علیه السّلام» از نظر این کتاب چگونه و تا چه حد از
واقعیّت برخوردار و قابل قبول است؟
مسأله مهدویّت امام دوازدهم (عج) و ظهور آن حضرت در آخر الزّمان در کتاب
«نهج البلاغه» از دو نظر قابل بررسی و دارای زمینه برای مطالعه و تحقیق
است:
نخست از دیدگاه مَلاحِم و پیشگوئیهای امام که قسمتی (امثال روی کار آمدن
بنی امیّه، حکومت حجّاج بن یوسف، سقوط بنی امیّه، افتادن زمام امور به دست
بنی العبّاس، قیام زنج در بصره، فتنه مغول و...) در گذشته به وقوع پیوسته
است و قسمت دیگر مربوط به آینده جهان است از قبیل ظهور مهدی (عج) و قیام
جهانی آن بزرگوار که به خواست خدا در آینده به وقوع خواهد پیوست.
اکنون تنها به ذکر شماره خطبه هائی (شماره خطبه بر اساس نهج البلاغه چاپ
«صبحی صالح» تنظیم شده است.) که حضرت در آن به مهدویّت اشاره فرموده اند
اکتفاء کرده و تفصیل آنها به کتب دیگر واگذار می شود. (به عنوان نمونه به
کتاب «مهدی منتظر در نهج البلاغه» تألیف «مهدی فقیه ایمانی» مراجعه شود.)
خطبه 100- وَ خَلَّفَ فینا رَایَةَ الْحَقَّ...
خطبه 138- یَعْطِفُ الْهَوی عَلَی الْهُدَی...
خطبه 150-... یا قَوْمِ هَذا إبّانُ وُرودٍ کُلَّ مَوعُودٍ...
خطبه 182- قَدْ لَبِسَ لِلْحِکْمَة جُنّتَها...
خطبه 187- ألا بِأبی وَأُمی هُمْ عِدّةٍ أسماؤهم فی ألسّماءِ مَعْرُوفةٌ...
خطبه 195- إلْزَموا الارضَ، وَ اصْبِروا عَلَی الْبَلاءِ...
حکمت 147- أللهمّ بَلی لا تََخْلوا الْأرضِ مِنْ قائِمٍ لِلّهِ بِحُجَّةٍ،...
حکمت 259- لَتَعْطِفَنَّ الدُّنیا عَلَینا...
حدیث یک- فَإذَا کَانَ ذَلِکَ ضَرَبَ یَعّسوبَ الدّینَ بذَنبِهِ...
چهارشنبه ۲ دی ۹۴
پس از آن که امام زمان (عج) در سال 260 ه.ق، هنگام رحلت پدر بزرگوارشان، از
نظرها پنهان شدند (و غیبت صغری به وجود آمد) تا نیمه شعبان سال 329 هجری،
چهار نفر از علماء و فقهاء ربّانی به ترتیب زیر، از جانب حضرت تعیین و
واسطه ایشان و مردم شدند:
1- عثمان بن سعید 2- محمّد بن عثمان 3- حسین بن روح 4- علی بن محمّد
سِیْمُری و امام (عج) به آخرین نائب دستور داد که دیگر کسی را جانشین خود
نکند. از این زمان به بعد دوران غیبت کبری (طولانی) آغاز شد.
2- این چهار نفر در اخبار مربوط به حضرت قائم (عج) به «نوّاب اربعه» (نوّاب
چهار گانه) معروفند. برای هر کدام از آنها زیارتی در «مفاتیح الجنان» ذکر
شده است.
نوّاب تو بر گزیدگانند
فیضند و پناه شیعیانند
بر تو که سلام می رسانند
ای کاش برند اسم ما را
چهارشنبه ۲ دی ۹۴
حضرت قائم (عج) بر پا کننده عدل و قسط در روی زمین خواهند بود. نخستین
نشانه عدل آن حضرت این است که سخنگویان حکومت او، در مکّه، فریاد می زنند:
«هر کس نماز فریضه خویش را، در کنار حجر الاسود و محلّ طواف، خوانده است، و
اکنون می خواهد نماز نافله بخواند، به کناری رود، تا حقّ کسی پایمال
نگردد، و هر کس می خواهد نماز فریضه بخواند بیاید و بخواند». («الکافی»، ج
4، ص 427)
چهارشنبه ۲ دی ۹۴
پیامبر گرامی اسلام صلّی الله و علیه و آله و اهل بیت اطهار علیهم السّلام
کراراً بشارت به ظهور مهدی موعود (عج) که از مسل پیغمبر اسلام است، داده
اند. این مطلب خود یکی از امتیازات اهل بیت عصمت بود که هنگام ذکر مفاخر
خود از وجود مهدی آخرالزّمان و ظهور دولت عالم گیر او و قیام وی با شمشیر و
اصلاح کار جهان و تأمین عدالت در سراسر دنیا، سخن می گفتند. ولی متأسفانه
این موضوع گاهی اشتباه، و زمانی بهانه دست بعضی از سادات و حتّی مردم عادی
شده، از همان قرون اوّلیه اسلامی دعوی مهدویّت نموده و به نام «مهدی» علیه
خلفای وقت قیام کردند. مردم عوام هم بدون در نظر گرفتن تمام علائم اوصاف
مهدی (عج) و همه شرایط ظهور وی، به طرفداری از آنها برخاسته، باعث گرفتاری
خود و سایرین می شدند.
اینان افرادی بودند که به واسطه ظلم و بیداد گری که خلفای اموی و عبّاسی می
دیدند و در پیشامد های سوء،منتظر مهدی حقیقی بودند، بعضی جوانان سادات را
که جزئی اشتباهی در نام یا دلیری یا صورت زیبا و آراسته داشتند، مهدی موعود
پنداشته، و دور او را گرفته و فرقه ای تشکیل می دادند.
بعلاوه در قرون بعد از ائمّه و مخصوصاً بعد از رحلت حضرت امام حسن عسکری
علیه السّلام نیز افراد دیگر که دعوی سیادت داشتند یا رسماً سیّد نبودند،
مدّعی مهدویّت شده و حتّی بعضی جنگها و لشکرکشی ها کردند که تا کنون اتباع
آنها باقی هستند.
لازم به ذکر نیست که این همه اخبار و آیات که درباره مهدی موعود (عج) آمده،
و طول زمان و دیدن زور و ظلم از دشمنان، به خصوص اگر متحرّکی در میان باشد
هر چه زمان طولانی و ناکامی از پیروزی بیشتر شود، زمینه برای ادّعای
مهدویّت بعضی از افراد مالیخولیایی بهتر فراهم می شود. («مهدی موعود»،
مقدّمه ص 149)
چهارشنبه ۲ دی ۹۴
در آئین مسیحیّت، و کتابهای مقدّس این آئین بشارتهای بیشتر و روشنتری
درباره موعود آخر الزّمان نسبت به آئین های دیگر، رسیده است. و علّت آن،
یکی نزدیکی زمان است که با ظهور حضرت مسیح علیه السّلام زمان در مقیاس کلّی
به ظهور حضرت مهدی (عج) نزدیکتر شده است. علّت دیگر تحریف کمتری است که در
این آثار پدید آمده است. و این نیز از جهتی به زمان مربوط می شود، زیرا از
دوره نزول و صدور آثار مقدّس یهود، زمان بسیار بیشتری می گذرد، تا دوره
نزول و صدور آثار مقدّس مسیحیّت این امر باعث شده است، تا دست تحریف و
پوشیده داری، در این آثار به اندازه آثار یهود فرصت کار نیابد، اگر چه
علمای مسیحی نیز در این باره کوشش بسیار کردند، و در تأئید یا رد، «اناجیل»
به این مسائل نیز توجّه داشته اند، و «انجیل برنابا» را کمتر تأئید می
کردند.
به هر حال، در آثار دینی مسیحیّت نیز این بشارتها آمده است. در ذیل به چند
کتاب که در آنها بشارتها و اشارتهائی درباره ظهور منجی آخر الزّمان درج
شده، آمده است:
انجیل متّی، انجیل لوقا، انجیل مرقس، و مکاشفات یوحنّا. («خورشید مغرب»، ص 57 و 58)
چهارشنبه ۲ دی ۹۴
پیامبر گرامی صلّی الله علیه و آله و سلّم انحراف گرایان از خطّ عقیده به
امامت را که از شناخت امام راستین عصر خود سر باز می زنند، جاهلیّت گرا و
به عنوان کسی که به دوران جاهلیّت عقب گرد نماید، تعبیر کرده و می فرماید:
«مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِف إمامَ زَمانِهِ، ماتَ مَیْتَةً جاهِلیّةً
(«اصول کافی»، ج 1، ص 375): کسی که بمیرد و امام زمان خویش را نشناخته
باشد، مرگ او مانند مرگ افراد دوران جاهلیّت است.»
این حدیث نشانگر صدور یک فرمان قطعی اسلامی از ناحیه پیامبر است، و با صراحت و تأکید توجّه عموم را به دو امر مهم جلب می نماید:
1- پیامبر اسلام با اضافه کردن کلمه «امام» به کلمه «زمان» ضرورت وجود امام
جامع الشرائط و قابل شناخت را در هر عصر و زمانی (هر چند تنها یک نفر
مسلمان وجود داشته باشد) جهت پیروی از او اعلام فرموده، و چنین امامی جز با
امامان معصوم علیه السّلام شیعه که آخرین آنها حضرت مهدی، حجّة بن الحسن
العسکری (عج) است، نمی تواند با کسی منطبق گردد.
2- از اینکه پیامبر گرامی صلّی الله علیه و آله و سلّم با اضافه کردن
«مَیْتَةً» به کلمه «جاهلیَّةً» مرگ فاقد چنین شناختی را مرگ جاهلی توصیف
کرده، معلوم می شود که این امام همانند پیامبر، رابطه بین خلق و خالق است،
که نشناختن آن عیناً بسان نشناختن پیامبر، موجب گمراهی خواهد بود.
بدین ترتیب و بر اساس نظریّه شیعه، رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم
با ایراد این حدیث شریف، امامت افراد غیر معصوم و جائز الخطاء در تبلیغ و
اجرا احکام اسلام را، نفی و غیر قابل و در آخر جاهلیّت گرائی خوانده، و این
بیان چیزی است که شیعه در طول قرنها به آن معتقد بوده است. («مهدی منتظر
در نهج البلاغه»، ص 9)
احمد که جهان را ز تباهی پرداخـــت
دین را به ولایت علی محکم ساخت
فرموده به مرگ جاهلیّت مرده است
آن کس که امام عصر خود را نشناخت
چهارشنبه ۲ دی ۹۴
شیخ مفید از ابی بصیر و او از امام باقر علیه السّلام در حدیثی طولانی در
سیر و سلوک حضرت قائم (عج) حدیثی نقل کرده تا آنکه فرمود: «پس درنگ می کند
بر این سلطنت هفت سال، مقدار هر سالی ده سال از این سالهای شما، آنگاه
احیاء می کند خداوند آنچه را که می خواهد.»
یانکه در روایت آمده: امام عصر (عج) پنج یا هفت سال و یا نخ سال و یا بیست
سال و یا چهل سال و یا سیصد و نه سال به مقدار خواب اوّل اصحاب کهف در غار،
حکومت می کند شاید اشاره به مراحل حکومت باشد، به این بیان که تشکّل و
پایه ریزی حکومت در پنج و هفت و نه سال اوّل صورت می گیرد و پس از گذشت چهل
سال به حدّ کمال می رسد و بیش از سیصد سال ادامه می یابد. («حضرت مهدی
(عج)، فروغ...»، ص 86)
سه شنبه ۱ دی ۹۴
درباره وجود مقدّس حضرت مهدی (عج) و ظهور او در آخر الزّمان، کتابهای بسیار
تألیف کرده اند و رساله ها و مقاله های جامع فراوان نوشته اند. نوشتن در
این باره، از زمان حیات ائمّه گرامی علیهم السّلام شروع شد و تا عصر حاضر
ادامه یافته است. و کمتر کسی در میان عالمان شیعه و سنّی و حتّی غیر
مسلمانان یافت می شود که در این باره کتابی ننوشته، یا مقالاتی ننگاشته و
یا سخنی نگفته باشد.
در اینجا برای جلوگیری از اطاله کلام و ذکر اینکه چه کتبی در باره مهدی
موعود (عج) به رشته تحریر در آمده، تنها به معرّفی کتاب ارزشمند «در جستجوی
قائم (عج)»، که فهرست کاملی از 852 جلد کتاب در این رابطه در خود جای داده
است، بسنده می کنیم و شما را به این اثر گرانسنگ رهنمون می سازیم. (این
کتاب تألیف آقای «سیّد مجید پور طباطبائی) و از انتشارات مسجد مقدّس جمکران
قم است.)
سه شنبه ۱ دی ۹۴
از روایات به دست می آید، سیره حکومتی حضرت مهدی علیه السلام دقیقاً همان
سیره حکومتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، امام علی علیه السلام و دیگر
امامان علیهم السلام است. البته نباید از نظر دور داشت که پیامبرصلی الله
علیه وآله و ائمه علیهم السلام به جهت محدودیتها و موانع تحمیل شده
فراوانی، نتوانستند آنچه در نظر داشتند، پیاده کنند:
از روایات استفاده میشود: تمامی محدودیتها و موانع از سر راه امام
مهدی علیه السلام برداشته میشود و آن حضرت سیره معصومین علیهم السلام را
تحقق خواهد بخشید. در این رابطه دو دسته روایت وجود دارد:
سه شنبه ۱ دی ۹۴
از خصائص حکومت امام قائم (عج) قضاوت کردن او، مانند حضرت داوود علیه
السّلام است. شیخ مفید می گوید: «چون قائم آل محمّد صلّی الله علیه و آله و
سلّم قیام کند، مانند حضرت داوود علیه السّلام، یعنی بر حسب باطن، قضاوت
کند، و بی هیچ نیازی به شاهد حکم کند. مهدی (عج) نقشه های پنهانی هر گروه
را بداند و به آنان آن نقشه ها را بگوید. مهدی (عج)، دوست و دشمن خود را،
با نگاه بشناسد. («الارشاد»، ص 365)»
چگونگی قضاوت حضرت داوود علیه السّلام و ماجرای آن در سوره انبیاء، آیه 78 آمده است. (ر.ک. به «تفسیر نمونه»، ج 13، ص 465)
سه شنبه ۱ دی ۹۴
در روایات مربوط به حضرت مهدی (عج) متواتر آمده که خداوند، پس از ظهور آن
حضرت دنیا را پر از قسط و عدل می کند، آنچنانکه پر از ظلم و جور شده است.
(«اثباة الهداة»، ج7، ص51)
واژه «قسط»بیشتر در امور اقتصادی و توزیع اموال بر اساس عدالت اجتماعی بین
افراد به کار می رود، که در این جهت هیچگونه تبعیضی نباشد که در مقابل جور
قرار گرفته است. امّا «عدل» یک معنی عامّی دارد که شامل عدالت در تمام
ابعاد از عقائد و فرهنگ و سیاست و... خواهد شد، که در مقابل ظلم است.
«قسط» و «عدل»، هر دو بسیار مهم هستند، ولی رعایت «قسط» به خصوص در حکومت
اسلامی جای خاصّی دارد. مثلاً در اسلام باید بیت المال به طور مساوی در بین
مستحقّین، توزیع گردد. شیوه امام علی علیه السّلام همین بوده است، داستان
آهن گداخته در رابطه با برادرش عقیل که در خطبه 224 نهج البلاغه آمده، شاهد
گویائی بر این مطلب است. این همان «قسط» است. («حضرت مهدی (عج)، فروغ...»،
ص 124)
سه شنبه ۱ دی ۹۴
در قرآن کریم درباره مسائل آینده دوران، حوادث آخر الزّمان، و استیلای خوبی
و خوبان بر جهان، و حکومت یافتن صالحان گاه به اشاره و گاه به تصریح سخن
گفته شده است. اینگونه آیات را مفسّران اسلامی، طبق مدارک حدیثی و تفسیری،
مربوط به مهدی (عج) و ظهور آخر الزّمان دانسته اند. آیات دیگری در همان
قرآن کریم هست، که به جنبه حضور ولایتی مهدی (عج) اشاره بلکه در این باره
صراحت دارد.
در شرح و تفسیر آیات، به احادیث نبوی، و سخنان امام علی علیه السّلام و
دیگر أئمّه طاهرین علیهم السّلام، و سایر علماء و محدّثان و بزرگان اسلام،
استناد گشته است. شاید کتاب تفسیری، از تفاسیر عالمان شیعه یافت نشود که در
آن، به مناسبت آیات یاد شده، سخنی از مهدی (عج) و مسائل آن امام به میان
نیامده باشد.
در کتاب حاضر گاهی به تناسب موضوع، برای تثبیت ادّعا و غنی ساختن مطالب، از آیات قرآن استفاده شده است.
سه شنبه ۱ دی ۹۴
«قدر» نود و هفتمین سوره قرآن کریم است. این سوره 5 آیه، 30 کلمه، 112 حرف دارد.
آنچه از احادیثی که در تفسیر این سوره و تفسیر آیات آغازین سوره «دخّان» و
جز آن رسیده است، فهمیده می شود که فرشتگان در شب قدر، مقدّرات یکساله را
به نزد «ولی مطلق زمان» می آورند، و بر او عرضه می دارند. این واقعیّت
همواره بوده و خواهد بود.
در روزگار پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم محل نزول فرشتگان شب
قدر، آستان مصطفی صلّی الله علیه و آله و سلّم بوده است. این امر مورد قبول
همگان است. (برای آگاهی بیشتر ر.ک. به «خورشید مغرب»، ص 125 تا 148)
سه شنبه ۱ دی ۹۴
«فتوریسم» (fotorism) یعنی اعتقاد به دوره آخر الزّمان، و انتظار ظهور
منجی، عقیده ا ی که در کیشهای آسمانی یهودیّت (جودائیسم)، و زردشتی
(زوراستریانیسم)، و مسیحیّت (در سه مذهب عمده آن: کاتولیک، پروتستان، و
ارتدوکس) و مدّعیان نبوّت عموماً، و دین مقدّس اسلام خصوصاً، به مثابه یک
اصل مسلّم قبول شده است. و درباره آن در مباحث تئولوژیک مذاهب آسمانی، رشته
تئولوژی بیبلیکال، کاملاً شرح و بسط داده شده است. («خورشید مغرب»، ص 52)