نجوای باران 🌧️

به نام آن‌که دل را آفرید و راز را در دل‌ها پنهان کرد

سلام ای یوسفِ دور،
ای سایه‌ای که از افق‌های غیاب می‌آیی و نمی‌نشینی،
هر باران، ردِ گام‌هایت را در من تازه می‌کند،
و من در هر قطره، خاطره‌ای از تو را می‌چشم.

خدایا،
این دل چگونه به اندازه‌ی یک جهان سوخته است؟
هر لحظه، هر نفس،
حضور تو و نبود یوسف،
همزمان در رگ‌هایم می‌پیچد.
در شب‌ها، سکوتِ زمین مرا فرا می‌گیرد،
و من در میان این سکوت،
به یاد یوسف، به یادِ نور،

میان ماندن و رفتن معلقم،

نه در زمین قرار دارم، نه در آسمان،
بی‌قرار و بی‌پناه،
اما هنوز عاشقانه منتظرِ نشانه‌ای از او هستم.

ای یوسف،
اگر می‌دانستی که نبودنت چه طوفانی در دل من برپا کرده،
شاید لحظه‌ای برمی‌گشتی
تا دستم را لمس کنی
و من دوباره، با نگاهت، نفس بکشم.
اما فاصله، این دریای بی‌کران،
بی‌هیچ پل و کشتی، میان ماست.

خدایا،
اگر این دلتنگی حکمت است،
پس بگذار همچنان در آغوشِ یادِ او باشم،
که حتی در نبودش، دل من زنده است،
و در هر قطره باران،
ردی از حضور او جاریست.

و من در این همه غربت و انتظار،
می‌آیم و می‌روم،
اما هنوز دل،
به یاد یوسف،
به انتظار باران،
به آرامی می‌تپد.

🎵

۱ ۲
مرآت ..
۱۴ مهر ۲۰:۲۸

ان‌شاءالله همیشه هم‌آغوش یادش باشیم...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بسم الله الرحمن الرحیم

وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ

بِأَبصـارِهِم لَمّا سَمِعُوا الذِّکرَ

و یَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ

و مَا هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعَـلَمین ۞

-------------------------
به امید گوشه چشمی از جانب حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب سلام الله علیها

1393/11/15
---------------------------
هرگونه کپی برداری بدون ذکرمنبع شرعاحرام است.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان