يكشنبه ۱۶ آبان ۹۵
درانتظار تو چشمم همیشه بارانیست
وبی تو حال وهوای دلم چه طوفانیست
بیا که خیری ازاین زندگی نمی بینم
که لحظه لحظه ی عمرم پراز پریشانیست
هوای خیمه ی قلبم بدون توسرد است
بهار؛ پیش دو چشمم شب زمستانیست
زجاده ای که گذرکرده ای مسافر عشق
ببین که جای قدومت چقدر نورانیست
درون سینه ی من پر ز آه تبدارست
حدیث غیبت تو بین سینه زندانیست
دعای ندبه ی هر صبح جمعه ام آقا
به قصد آمدن تو برای مهمانیست
بیا که ماه عزای شهید بی سر شد
بیا ببار که هنگام مرثیه خوانیست
شاعر:محمد حسن بیات لو