بسم الله
بسم الله الوفی
بسم الله الذی فی عهده وفی
عاشق شدن ، سخت نیست !
عاشق ماندن ، هنر عزیز کرده های خداست !
عاشق که می شوی ،
ثانیه ها ، خوش رنگ تر میشوند ....
شاد و پر از انگیزه های قشنگ !
همه چیز برایت طعم عوض میکند !
همه چیز برایت به طعم دلبرت در می آید !
انگار دیگر پای هیچ چیز در میان نیست !
نه پای تو ، و نه پای هیچ چیز دیگری در عالم !
هر چه هست ؛همه اوست و دیگر هیچ ...
و ... تازه آغاز ماجراست
آغاز کمر شکن ماجرا
چشمه ای نشانت میدهند
تاکمی از طعم آخر این جاده را زیر زبانت مزه مزه کنی ...؛
و بعد برای اثبات عاشقی، به میدان عظیم نبرد داخل شوی!
میدان نبرد عاشقی
الا یا ایها الساقی ادرکأسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
به بوی نافه ای کاخر صبا زان طــره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها
انگشت میگذارند ؛ روی تعلق هایی که بند وجودمان
بدان گره خورده است
و ماجرای دندان دادن ها و گرفتن ها ، همین جا کلید میخورد ؛
یا از تعلق هایت ، با رضایت هزینه میکنی و
سهمی از دل محبوب را می خری
یا همین جا در نبرد عاشقی شکست میخوری و ...
از میدان به در میشوی
و باز این ... تازه آغاز ماجراست
آغاز کمر شکن ماجرا !
قلب محبوب تو ، به قدر بی نهایت وسیع است
هر سهمی که میخری
برای گرفتن سهم دگر حریص تر میشوی
و جریان بند کردن آسمان به تعلقات تو
و هزینه دادن های مکررت
تا زمان آخر ادامه دارد
چرا که وسعت محبوبت تا بی نهایت تمام نشدی ست
هر چه سبکتر
بی من تر
هر چه خالی تر
به دلبرت.... نزدیک تر
و همین جاست که میزان وفاداری ات ، محک میخورد
آزمون وفاداری ، سخت ترین آزمون عاشقی ست !
تو تا آن جا بالا می روی و نزدیک میشوی
که با تمام مصائب
و با تمام از دست دادن ها
با تمام گذشتن ها
باز پای دلبرت وفادار می مانی
آن وقت کم کم می رسی به همان تجربه ای که روزهای اول ، چشمه ای از آن را ، نشانت داده اند
دیگر پای هیچ چیز دیگر در میان نیست
هرچه هست ، اوست و دیگر هیچ ...
خدا ، آزمون وفاداری اش را قبل از تو پس داده است
پای تمام خطاهایت ... زمین خوردن هایت
بیراهه رفتن هایت ... ایستاد .... و بخشید
و به سر جاده برت گرداند
او وفادار است به تویی که قصد کرده ای عاشقش بمانی
و تمام نازش را به وسعت بی نهایت بخری
حالا قشنگ تر صدایش میکنی .... نه ؟
قرار است توهم در وفاداری به پای دلبرت برسی !
قرار است تو هم شبیه او ، ملبس به اسم عظیم وفی شوی !
اللهم انی اسئلک باسمک
یا علی
یا غنی
یا زکی
یا وفی
سبحانک یا لا اله الا أنت الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب ....
عاشق که میشوی آهنگ ضربان قلبت تغییر میکند
انگار پرتر میتپد، مصمم تر ، مشتاق تر
عاشق که میشوی انگار چهره هایی که به محبوب تو شبیه اند بیشتر میشود
یا صداهایی که به طنین صدای او نزدیکند بیشتر به گوش تو می آید
عاشق که میشوی دیگر سرعت عبور زمان برای تو یکسان نیست
وقتی با اویی به سرعت میگذرد
و وقتی به انتظارش می مانی آنقدر جان میکند تا بیاید و بگذرد
عاشق که میشوی بیشتر به ساعت نگاه می کنی تا وقت خلوت از راه برسد
و در کنارش ، در لمس حرارت دستانش
در خیره شدن عاشقانه به چشمانش
در شنیدن طنین صدایش آرام بگیری و رها شوی
و این شرح حال اندکی بود از دلی که یک محبوب از جنس زمین گرفتارش کرده🥺💔
سالهاست که عادت روزانه ما شده اذان و اقامه میخوانیم اشهد ان لا اله الا الله
ولی نه آهنگ ضربان قلب مان نزدیک اذان فرق میکند
و نه در انتظار خلوت زمان برایمان کند میگذرد
خنده دار نیست ؟؟!!
چه الهی که هوش از سرمان نبرده است ؟!
چه الهی که برای لمس آغوشش به هیجان مبتلا نمی شویم ؟!
چه الهی که حوصله اش را در خلوتی نیمه های شب نداریم ؟!
به گمانم که خیلی وقت است زمان توبه رسیده و خبر نداریم
توبه از تمام لااله الاالله های از سرعادت
توبه از نماز های پر از رخوت
توبه از تمام سجاده هایی که قرار بود حجله عاشقی باشد و در خلوت پهن شود
امادر شلوغ ترین جای خانه افتاد !
آن هم با هزار فکر و خیال دیگر که چاشنی کثیف خلوت هایمان شده بود
باید کمی تمرین عاشقی کنیم
برای همان الهی که دلبر دیگری جز او نبود و نیست و نخواهد بود
اللهم انی اسئلک باسمک یا ربنا
یا سیدنا
یامولانا
یا حبیبنا
یا الهنا