حال غم زده و زار

آورده ای دوباره بدهکارمان کنی

فکری به حال غم زده و زارمان کنی

اینجور که دوباره به ما راه می دهی

اصلا بعید نیست طلبکارمان کنی

با اینکه ما به دست تو پرونده داشتیم

یک دم نخواستی تو خدا، خارمان کنی

تو مهربان ترینی و اصلا نمی شود

با آتشِ جهنمت، آزارمان کنی

ما را زمین زده است گناهان بی شمار

باید که فکرِ این دل بیمارمان کنی

من آمدم دوباره رفیقت شوم خدا

لطفی اگر کنی تو و بیدارمان کنی

این چشم ها که بوی شهادت نمی دهد

تا با شهید کرببلا یارمان کنی

با گریه های فاطمه ات گریه می کنیم

تا روضه خوان روضه دیوارمان کنی

آتش گرفته ایم در این اضطراب تا

پهلو شکسته از تب مسمارمان کنی

شاعر : وحید محمدی

۷ ۳
بسم الله الرحمن الرحیم

وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ

بِأَبصـارِهِم لَمّا سَمِعُوا الذِّکرَ

و یَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ

و مَا هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعَـلَمین ۞

-------------------------
به امید گوشه چشمی از جانب حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب سلام الله علیها

1393/11/15
---------------------------
هرگونه کپی برداری بدون ذکرمنبع شرعاحرام است.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان