سہ شنبہ
دلم در آرزوے دیدنت
گیرد بهانہ
به سوے جمڪرانت مے شود هر دم روانہ
چه مے شد ڪه ز ڪویت یابن الزهرا
تو مے دادے به ما قدرے نشانہ
سہ شنبہ
دلم در آرزوے دیدنت
گیرد بهانہ
به سوے جمڪرانت مے شود هر دم روانہ
چه مے شد ڪه ز ڪویت یابن الزهرا
تو مے دادے به ما قدرے نشانہ
سلام امام زمانم..!
بدون چشم تو آری
همیشه ویرانم
به شاخههایِ شکسته
به سایه میمانم
چگونه بی تو دل من
نجات خواهد یافت؟
منی که بی نفس
تو غریق طوفانم.
اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیکَ الْفَرَج
#مـهدے_جانـم❤️
به خیال خالِ رویت،شده طی بساط عمرم
نظری به حال زارم که تو منجی جهانی
ز چه رو شبی به سویم،نظری نمی نمایی
به برم نمی نشینی،به برت نمی نشانی
تو که واقفی زحالِ دلِ زارِ ناتوانم
چه شود اگر نمایی نظری به ناتوانی😔
السلام علیک یا
صاحب الزمان!
امام غریبم سلام!!
من از جُستجوی
زَمٖین خَسته ام
کجای آسمان ببینمت ؟!
اللّهم عجل لولیک الفرج.
سلام حضرت دلبر،سلام قرص قمر
زمین که لطف ندارد،از آسمان چه خبر؟
#یوسف_رحیمی
گرفته بوی تو را خلوت خزانی من
کجایی ای گل شب بوی بی نشانی من؟
غزل برای تو سر می بُرم، عزیزترین!
اگر شبانه بیایی به میهمانی من
چنین که بوی تنت در رواق ها جاری است
چگونه گل نکند بغض جمکرانی من؟
عجب حکایت تلخی است نا امید شدن
شما کجا و من و چادر شبانی من؟
در این تغزّل کوچک، سرودمت ای خوب
خدا کند که بخندی به ناتوانی من
به پای بوس تو آیینه دستچین کردم
کجایی ای گل شب بوی بی نشانی من؟
#شعر_مهدوی
سعید بیابانکی
هزاران جمعه بگذشت و حکایت همچنان باقیست
زهجران گل نرگس،شکایت همچنان باقیست
چه گویم ازحکایتها، زِهجران و شکایتها
که اشک و آه و دردِ بینهایت همچنان باقیست
تو ای تنها تر از تنها به دنبال تو میگردم
تو ای پیدا و نا پیدا به دنبال تو میگردم
رها از عالم خاکی به دور از هر چه ناپاکی
و همچون عاشقی شیدا به دنبال تو میگردم
من آن مجنون صحرا گرد تنها در بیابانم
که حتی در بیابانها به دنبال تو میگردم
تو را میجویمای زیباترین گلواژه هستی
تو ای عالمترین معنا به دنبال تو میگردم
تو را در قلب انسانهای عاشق پیشه معصوم
و در هرجای این دنیا به دنبال تو میگردم
و هر جایی که ردی از قدمهای تو میبینم
سری هم میزنم آن جا به دنبال تو میگردم
و گاهی هم خودم را بیسبب گم میکنم آقا
ز بس پیدر پی از هرجا به دنبال تو میگردم
✨اللهم عجل لولیک الفرج✨
#مهـدےجان
✍️ مےنویسم زتوڪہ داروندارم شدہ اے
✨ بےقرارت شدم وصبروقرارم شدہ اے
💔من ڪہ بےتاب توأم اےهمہ تاب وتبم
✨ توهمہ دلخوشے لیل و نہارم شده اے
❣️اللهم عجل لولیڪ الفرج❣️
عشق من گر نکند وصف دلارایی تو
مصحف حسن دلاویز تو بیتفسیرست
آنقدر رفتهام از دست که در پرسش من
هر قدر زود قدم رنجه نمایی دیرست
شاعر: غمام همدانی
💔 #مهدے جان
❤️سرفدای قدمت، ای مه کنعانی من
قدمی رنجه کن، ای دوست به مهمانی من
💔عمرمان رفت به تکرار نبودنهایت
غیبتت سخت شد، از دست مسلمانی من
💫اللهم عجل لولیک الفرج💫
#یا_صاحب_الزمان_عج
اصلا قرار بود که «جمعه» ببینمت
بازم «گناه» من زده زیر قرارهـا
😔😭
#شرمنده_ام_که_مدام_شرمنده_ام
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
#مهدے_جان_مولاےمن🍃🌸🍃
صبح هر جمعہ ز ایام تورا مےطلبد
مژده از آمدنٺ دِه،ڪہ دلم آب شده
ذڪر نامٺ بہ من آموخٺ ڪہ عاشق بشوم
از گل روےتو گلهاےجهان ناب شده
#السلام_علیڪ_یابقیةالله
السلام علیک یا صاحب الزمان(عج) 💚
روزهابی توگذشت وغربتت تاییدشد
چون دعای فرج ماهمه باتردیدشد
بارها نامه نوشتم که بیا اما حیفــ
معصیت کردہ ام وغیبت توتمدیدشد
بدون عشق دلسردم، کمی آقا نگاهم کن
سرا پا غصه و دردم، کمی آقا نگاهم کن
درختی بی ثمر هستم، برایت دردسر هستم
خزانم... شاخه ای زردم، کمی آقا نگاهم کن
نشستم با دو چشم تر، خجالت می کشم دیگر
ازین طرزِ عملکردم، کمی آقا نگاهم کن
نکن قلب گدا را خون، نگو سائل برو بیرون
فقیرم... از همه طردم، کمی آقا نگاهم کن
ندارم بیم رسوایی، به امید تماشایی
دم میخانه می گردم، کمی آقا نگاهم کن
برای وصل جنت نه، وُفور ناز و نعمت نه
به عشقت نوکری کردم، کمی آقا نگاهم کن
ز هجرانت نمردم من، به دردت هم نخوردم من
فدای غربتت گردم، کمی آقا نگاهم کن
به سوز سینه ی زهرا، به آه زینب کبری
صدایت می زنم هر دم، کمی آقا نگاهم کن
امان از شام و ویرانه، عقیله بود و بیگانه
دو جمله روضه آوردم، کمی آقا نگاهم کن
من از ضرب لگد خواندم، دوباره روضه بد خواندم
صدایت را در آوردم، کمی آقا نگاهم کن
به یاد غربت زینب، خرابه می روم هر شب
شبیه جغد شبگردم، کمی آقا نگاهم کن
شاعر : محمد جواد شیرازی
هستم غلام کوی تو و آسمانیَم
شکرخدا که من هم امامِ زمانیَم
ای مظهر جلالت و زیباییِ تمام
با جذبه ات به سمت خودت میکِشانیَم
مانندِ یک کبوترِ در صحن ِجمکران
در آسمانِ مُلکِ دلت می پرانیَم
خورده گره به جان تو جانم،عزیزِدل
جان میدهم بدونِ تو،ای یارِ جانیَم
عمری گدا ز دوریِ تو دربدر شده
عمری مرا به دور سرت میدوانیَم
من جز گنَه، کاری ز دستم نیاید
ای مهربان،مرا ز درِ خویش نرانی ام
گر پای این گدا به عمل لنگ میزند
ازمن قبول کن این همه حُبِّ زبانیَم
محتاج یک دعای قنوت شبانه ام
بنویس بر دو دستِ کریمت،نشانیَم
من که غبار روی عبای شما شدم
کابوسِ هر شبم شده این...می تکانی أم!!!
چشم امید من به نگاه ملیح توست
در روز محشرم به گدایی بخوانی أم...
حُرَّم که مثل جدّ غریبت امام حسین
با یک نگاه به سوی خودت میکشانیَم
زانو زدم مثالِ سگی پشت خیمه ات
محتاج دست لطف تو و تکّه نانیَم
من در جوانی أم شده ام عبد کوی تو
خوشحال از این غلامی و از این جوانیَم
چه کرده ایم که آن آشنا نمی آید
پیامی از سر کویش به ما نمی آید
چه کرده ایم، گره خورده کارمان اینقدر
چه کرده ایم که مشکل گشا نمی آید
چه کرده ایم که خورشید را نمی بینیم
چه کرده ایم که آن رهنما نمی آید
چه کرده ایم که اینگونه مبتلا شده ایم
چه کرده ایم که دیگر دوا نمی آید
چه قدر ندبه این الحسین را خواندیم
چه کرده ایم جواب دعا نمی آید
چه کرده ایم که بر ما بهشت گشته حرام
نسیمی از طرف کربلا نمی آید
به دست بسته حیدر قسم، نمی دانم
جواب ناله زهرا چرا نمی آید؟
شاعر : وحید محمدی
یوسف فروختن به زر ناب هم خطاست
نفرین اگر تو را به تمام جهان دهم
#فاضل_نظری