سید حلاوی یک قیصده شکواییه ای ساخت که در آن به امام زمان علیه السلام شکایت ها دارد مثلا قسمتی از ترجمه قصیده این است :
*یابن
العسکری کجا هستید؟ شیعیان شما را آزار می کنند. فلان دسته از شیعیانت
گرفتار شده اند و دچار رنج و شکنجه و بلا و محنت هستند * . در این اشعار
بلاهایی که بر شیعیان مختلف رخ داده است به نظم کشیده شده است . این اشعار
را این طرف و آن طرف در دو سه جلسه خوانده بود . یکی دو نفر از اوتاد نجف
در عالم رویا به حضور مبارک حضرت بقیه الله شرفیاب شدند . حضرت به آنها
فرمودند: بروید به سید بگویید: سید! این قدر دل مرا مسوزان, این قدر سینه ی
مرا کباب مکن, اینقدر ناراحتی شیعه را به گوشم مرسان, من از شنیدن آن
متاثر می شوم .
عبارتی که پیغام داده است این است: (لیس الامر بیدی) سید! کار به دست من نیست, به دست خدا است .دعا کنید خدا فرج مرا برساند تا شیعیانم را از این شکنجه ها نجات دهم .
منبع:کتاب عطش انتظار
نویسنده : منتظرالمهدی (عج) |
تاریخ ارسال : شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۱ ب.ظ
بازدید : ۳۴۱ |
لایک (۴)
اللهم عجل ولیک الفرج
به حق زینب (س).