چهارشنبه ۲۷ ارديبهشت ۹۶
دختری با پدرش می خواستند از یک پل چوبی رد شوند.. پدر رو به دخترش گفت: دخترم دست من را بگیر تا از پل رد شویم.
دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست تو را نمیگیرم تو دست مرا بگیر.
پدر گفت: چرا؟ چه فرقی مى کند؟
مهم این است که دستم را بگیری و با هم رد شویم ..
دخترک گفت: فرقش این است که اگر من دست تو را بگیرم ممکن است هر لحظه دست تو را رها کنم ، اما تو اگر دست مرا بگیری هرگز آن را رها نخواهی کرد!
این همان داستان رابطه ما با امام عصر علیه السلام است؛ او که همیشه پناه است و تکیه گاه...
هر گاه ما دست او را بگیریم ممکن است با هر غفلت و ناآگاهى دستش را رها کنیم، اما اگر از او بخواهیم دستمان را بگیرد، هرگز دستمان را رها نخواهد کرد!
و این یعنی محبت ...
"دعا کنیم آقاى مهربانمون دستمونو بگیره"