الهی بمیرم مهدی جونم.......

امام علی (ع) :

« صاحــــــبُ هــــــذا الأمـــــرِ الشَّریـــــدُ الطَّریـــــدُ الفَریـــدُ الوَحیـــــــد. »

(امام مهدی عج ) عهده دار امر ( نجات انسان ها ) همـان رانــدۀ آوارۀ بی کـس تنهـــــاست.

                                                                                      بحارالانوار 120/51

۴ ۱

موضوعات و مفاهیم مهدویت - مهدی شخصی و مهدی نوعی

مقصود از مهدی شخصی، آن است که حضرتش فردی معین، زنده، موجود و شناخته شده از نظر تبار و خاندان و شخص است.
مقصود از مهدی نوعی، آن است که فردی است نامعین که در زمانی مناسب زاده خواهد شد و قیام کرده، جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. و آن مفهومی است کلی که یک مصداق دارد و بس.
از نظر منطق و برهان، «نوعی بودن مهدی» باطل و نادرست است؛ چرا که نقض غرض از قیام مهدی می‏شود؛ زیرا غرض از قیام او پرکردن جهان از عدل و داد است؛ ولی نوعی بودن مهدی، جهان را از ظلم و ستم پر خواهد کرد. در این صورت هر قدرتمند دروغ گویی می‏تواند این جامه را در بر کرده و ادعا کند که من مهدی هستم و به نام اقامه عدل، به جهانگیری پردازد. پس مدعیان مهدویّت بسیار خواهد شد و در هر زمانی و در هر سرزمینی، ممکن است چند تن ادعای مهدی بودن کنند و ساده دلان و نادانانی گرداگردشان جمع شوند و به ظلم و ستم بپردازند. جنگ، سراسر جهان را فرا گیرد و عالم از خونریزی و فتنه و آشوب، آکنده گردد.
بالاتر از این، ظلم و ستم، به نام عدل و داد به خورد جهانیان داده شود!
بنابراین، وجود مهدی نوعی، از نظر اجتماعی محال است.
از طرفی وعده ‏های قرآن و انبیا نیز باطل و دروغ خواهد بود. عقل نیز این نظریه را باطل می‏ شمارد. همچنین وجود مهدی پس از ظهور قابل انکار و تردید است؛ چون دلیلی برای آنکه او مهدی موعود است، وجود ندارد.
در تاریخ اسلام، می‏بینیم که مدعیان مهدویت، بسیارآمدند ورفتند؛ولی‏ خون‏ها ریختند وظلمها وستمها برپا کردند!
پس بایستی، مهدی، شخص معینی باشد که شناختش برای خلق آسان باشد و اشتباهی در تشخیص او رخ ندهد.
مهدی نوعی، با اسلام منافات دارد؛ چون روایات متواتری وارد شده که آن حضرت، شخصی معیّن، موجود و زنده است. از طرفی مهدی نوعی مستلزم آن است که سال‏ها زمین خالی از حجّت باشد و این هم بر خلاف اصول و مبانی اسلام است. با این حال، مدعیان مهدویّت، همگی از میان مسلمانان برخاسته‏ اند؛ کسانی که از اصول و مبانی اسلام خبر نداشته اند و یا آگاه بوده و حقیقت را به مسلمانان نگفته ‏اند! [1] .
یکی از دانشمندان شیعه در این باره نوشته است:
«موضوع مهدی‏ علیه السلام نه اندیشه چشم به راه نشستن کسی است که باید زاده شود، و نه یک پیشگویی است که باید در انتظار مصداقش ماند؛ بلکه واقعیت استوار و فرد مشخصی است که خود نیز، در انتظار رسیدن هنگام فعالیتش به سر می‏برد. در میان ما - با گوشت و خون خویش - زندگی می‏کند؛ ما را می‏بیند و ما نیز او را می‏بینم. در فضای دردها، رنج‏ها و آرزوهای ما است و در اندوه و شادی ما شریک است، شکنجه ‏های آزردگان و تیره روزی ناکامان زمین و بیداد ستمگران را - دور یا نزدیک - می‏بیند و به انتظار لحظه ‏ای است که فرا رسد و دست پر توان خویش را سوی همه رنج کشیدگان، محرومان و سیه‏روزان دراز کند و طومار ستمگران را بریده و در هم پیچید.
البته تقدیر این رهبر منتظر، چنین است که خود را آشکار نسازد، با اینکه همراه با دیگران، لحظه موعود را انتظار می‏کشد، خود را به آنان ننمایاند.
... در احادیث نیز، پیوسته «انتظار فرج» و در خواست ظهور مهدی ‏علیه السلام ترغیب و توصیه شده است تا مؤمنان همواره چشم به راه او باشند. این تشویق، تحقق همان همبستگی روحی و وابستگی وجدانی منتظران ظهور و رهبرشان است. چنین بستگی و پیوندی، جز با اینکه مهدی‏ علیه السلام را هم اکنون انسانی تجسم یافته بشماریم، پدید نمی‏آید. تجسم یافتن مهدی ‏علیه السلام تحرک تازه‏ای به «فکر انتظار منجی» می‏بخشد و آن را از توانایی و آفرینندگی بیشتری برخوردار می‏کند. گذشته از آن، در انسانی که به طرد ستم‏ها پرداخته و رهبر منتظر خود را نیز هم درد، هم رنج، همسان و وابسته به خویش احساس می‏کند، نوعی مقاومت و شکیبایی - در برابر دردهایی که در اثر محرومیت به او رسیده - ایجاد می‏شود. [2] .

پی نوشت ها:
[1] راه مهدی ‏علیه السلام، ص 63 و 64.
[2] سید محمد باقر صدر، جستجو و گفتگو پیرامون امام مهدی ‏علیه السلام، ص 8 - 6.

۲ ۱

خصوصیات اخلاقی پیامبر اکرم

با جستجو در زندگی بزرگان و دقت و تأمل در حالات روحی آنها می توان به کمالات و خصال برجسته آنها پی برده و آنها را بیشتر شناخت. از این بالاتر با نگاهی به مراحل مختلف زندگی پیامبر بزرگ اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) علاوه بر این که با خصوصیات اخلاقی ایشان آشنا می شویم؛ از ایشان به عنوان یک نمونه برتر و یک انسان کامل سرمشق و الگو می گیریم.

خلاصه زندگی چهل ساله پیش از بعثت ایشان را عفت و پاکدامنی، امانت و صداقت، راستی و درستی، احسان و نیکی به بینوایان و زیردستان، تنفر از پلیدی های اخلاقی حاکم بر روزگار و بتان و بت پرستان تشکیل می دهد.

اخلاق پسندیده و رفتار جوانمردانه و نیکویی که در پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) دیده می شد و همگان را به ستایش و احترام وامی داشت، سبب گردید تا خداوند در قرآن ایشان را ستایش کرده و ایشان را صاحب خلق عظیم بداند.

رسول خدا از همان ابتدای جوانی در میان مردم به لقب «امین» مشهور گشته و مردم اموال خویش را نزد ایشان به امانت می گذاشتند.

حتی هنگامی که حضرتش تصمیم به مهاجرت از مکه به مدینه گرفتند، با این که جو دشمنی با ایشان، بر مردم شهر حکومت داشت، هیچ کس در امانتداری و جوانمردی ایشان تردید نداشته و همگان، باز چون دوران قبل از بعثت اموال و اشیاء گرانبهای خویش را نزد ایشان به ودیعه می نهادند، لذا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت علی (علیه السلام) را جهت پرداخت بدهی ها و تحویل اماناتی که از مردم نزد ایشان بود، تعیین فرمودند.

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هرگز با مردم مکه و بزم های شبانه و عیش و نوش های آنها همراه نبوده و از وضع موجود رنج می بردند، از این رو گاهی مدت ها به کوه حرا می رفتند و در آنجا تفکر و عبادت می پرداختند.

رسول خدا همواره هنگام غذا خوردن نام خدا را به زبان جاری می نمودند و از گوشت هایی که به طور نامشروع ذبح شده بود خودداری می کردند.

ایشان مانند سایر انبیاء قسمتی از دوران نوجوانی خویش را به شبانی می پرداختند. پیامبران با این شغل بیشتر از فساد و پلیدی جامعه زمان خود دور شده و صبوری و تحمل و مهربانی را تجربه می کردند و سرانجام با دیدن آثار نظم و قدرت خداوند در طبیعت به آخرین درجات یقین و ایمان می رسیدند.

در دوران جوانی نیز همانطور که در قسمت "ازدواج پیامبر" نیز به آن اشاره شده ایشان برای مدتی به تجارت پرداخته اند، که همانطورکه گفته شد، رفتار و اخلاق و جوانمردی رسول خدا در این دوران باعث شیفتگی حضرت خدیجه نسبت به ایشان و سرانجام پیشنهاد ازدواج با آن حضرت شد.

البته شایان ذکر است که در اینجا به پاره ای از خصوصیات آن حضرت اشاره شده است.

۴ ۱

نصب حَجَر الاَسود

حادثه مهم دیگری که پیش از بعثت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رخ داد که موقعیت ایشان را در دیده مردم مکه نشان می دهد، داستان نصب حجر الاسود است. همانطور که در تاریخ آمده است قبل از بعثت، خانه خدا - کعبه - مورد احترام و تقدس اعراب بود و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و برخی اجداد ایشان به دور این مکان طواف می کردند.

سالی، سیلی در مکه جاری شد که باعث ویرانی دیوارهای خانه خدا گشت. و قریش که زمامداری کعبه را به عهده داشتند، تصمیم به مرمت آن گرفتند.

آنها دیوارها را بالا بردند و هنگامی که خواستند حجرالاسود که سنگ مقدسی است در سر جای خود نصب کنند، بین این که افتخار نصب این سنگ مقدس نصیب چه قبیله ای شود میان آنها اختلاف پیش آمد و کار بالا گرفت تا جایی که نزدیک بود میان آنها جنگ خونینی در بگیرد.

بالاخره پیرمرد سالخورده ای که مورد احترام قریش بود، پیشنهاد کرد که هر کسی را که ابتدا از در مسجد وارد شود به داوری بپذیرند که این پیشنهاد مورد استقبال همه قرار گرفت.

در این هنگام بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از در مسجد وارد شدند و بزرگان قریش امانتداری ایشان را تصدیق کرده و داوری ایشان را پذیرفتند.

رسول اکرم نیز دستور دادند تا جامه ای روی زمین پهن کنند. سپس ایشان حجرالاسود را میان آن جامه قرار داده و گفتند تا رئیس هر قبیله یک گوشه از جامه را بردارد.

چون جامه را برداشتند و آن را بالا بردند، شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سنگ را برداشتند و آن را بر جای خود قرار دادند و با این داوری خردمندانه از خونریزی بزرگی جلوگیری می کردند.

این حادثه می رساند که با این که پیامبر در هنگام وقوع این ماجرا جوانی 35 ساله بودند، تا چه حد مورد احترام قریش و دیگران بوده و همگی به امانتداری و درستکاری و درایت ایشان تصدیق داشتند.

۱۰ ۴

موضوعات و مفاهیم مهدویت - مرگ جاهلی

در روایات فراوانی وارد شده است: «هر کس از دنیا برود و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلی از دنیا رفته». این روایات در مورد شناخت و معرفت تمامی ائمه ‏علیهم السلام صادق است؛ ولی در باره حضرت مهدی ‏علیه السلام به خصوص روایاتی وارد شده است.
درباره شناخت همه ائمه ‏علیهم السلام می‏توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1. معاویة بن وهب گوید: «شنیدم که امام صادق ‏علیه السلام می‏فرماید: رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: «مَنْ ماتَ لا یَعرِفُ اِمامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلیَّةً» [1] ؛ «هر کس در حالی که امام خودش را نمی‏شناسد بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده است».
2. یحیی بن عبداللّه گوید: «امام صادق ‏علیه السلام به من فرمود: ای یحیی بن عبداللّه هر که شبی را سپری کند که در آن شب امام خود را نشناسد (نداند امامش کیست)، به مرگی چون زمان جاهلیت از دنیا رفته است». [2] .
روایات دسته دوم - که در خصوص معرفت حضرت مهدی ‏علیه السلام ذکر شده - از این قرار است:
1. ابوعلی بن همام گوید: «از محمدبن عثمان عمری شنیدم که می‏گفت: از پدرم شنیدم که می‏گفت: من در حضور ابومحمد حسن بن علی ‏علیه السلام بودم از آن حضرت درباره این خبر که از پدران خود روایت کرده است (زمین تا روز قیامت از حجّت خداوند بر خلقش خالی نیست و هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهلیت مرده است.) پرسیده شد؛ فرمود: به راستی این درست است؛ چنان که روز درست است. به او عرض شد: ای پسر رسول خداصلی الله علیه وآله؛ حجّت و امام بعد از شما کیست؟ فرمود: پسرم محمد. او است امام و حجّت بعد از من. هر کس بمیرد و او را نشناسد، به مردن جاهلیت مرده است». [3] .
2. نشناختن حضرت مهدی ‏علیه السلام، می‏تواند منجر به انکار آن حضرت شود؛ چنان که رسول گرامی اسلام ‏صلی الله علیه وآله انکار حضرت مهدی ‏علیه السلام در دوران غیبت را سخت مذمت نموده، می‏فرماید: «مَنْ اَنْکَرَ القائِمَ مِنْ وُلْدِی فِی زَمانِ غَیْبَتِهِ فَماتَ فَقَدْ ماتَ میتَةً جاهِلیَّةً» [4] ؛ «هر کس قائم از فرزندانم را در زمان غیبتش منکر باشد، به مرگ جاهلیت مرده است».
در مقابلِ روایات فوق، سخنانی از ائمه ‏علیهم السلام رسیده که پاداشی بس بزرگ برای کسانی که از امام زمان خود شناخت دارند، بیان نموده است.
حمران بن اعین از امام صادق ‏علیه السلام روایت کرده است: «اِعرِفْ اِمامَکَ فَاِذا عَرَفتَهُ لَمْ یَضُرَّکَ تَقَدَّمَ هَذا الاَمرُ اَمْ تَأَخَرَّ فَاِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ: «یَومَ نَدعُوا کُلَّ اُناسٍ بِاِمامِهِم» [5] فَمَنْ عَرَفَ اِمامَهُ کانَ کَمَنْ هُوَ فِی فُسْطاطِ القائِمِ ‏علیه السلام» [6] ؛ «امام خود را بشناس؛ چون او را شناختی، دیگر تو را زیانی نخواهد رسید که این امر پیش افتد یا تأخیر کند؛ زیرا خدای تعالی می‏فرماید: «روزی که هر گروهی را با امامشان فرا می‏خوانیم». پس هر کس امام خود را شناخت، همانند کسی است که در خیمه قائم باشد».

پی نوشت ها:
[1] الغیبة، ص 129؛ کمال‏ الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 409، ح 9.
[2] همان، ص 127، ح 1.
[3] کمال ‏الدین، ج 2، ص 81، ح 8.
[4] کمال‏ الدین، ج 2، ص 412، ح 12.
[5] سوره اسراء (17)، آیه 71.
[6] الغیبة، ح 1، ص 331، ح 7؛ همچنین ر.ک: الکافی، ج 1، ص 371، کتاب الغیبة، ص 459.

۵ ۱

من عودم مهدی جانم

۱۳ ۴

گــدای مــهــدی مــنم ......

۱۷ ۸

موضوعات و مفاهیم مهدویت - مدت حکومت جهانی مهدی‏ موعودارواحنافداه

احادیث بسیار متفاوتی درباره طول مدت حکومت حضرت مهدی‏ علیه السلام وارد شده است که در مجموع ده‏ها قول می‏توان از آنها استخراج نمود:
1. پنج یا هفت یا نه سال، [1] .
2. شش یاهفت یا هشت یانه سال، [2] .
3. شش یا هفت یا نه سال، [3] .
4. هفت سال، [4] .
5. هفت سال و دو ماه، [5] .
6. هفت یا هشت سال، [6] .
7. نه سال، [7] .
8. چهارده سال، [8] .
9. نوزده سال، [9] .
10. نوزده سال و چند ماه، [10] .
11. بیست سال، [11] .
12. چهل سال، [12] .
13. هفتاد سال، [13] .
 120.14سال (به قدر عمر حضرت ابراهیم خلیل ‏علیه السلام)، [14] .
 309.15سال (به اندازه توقف اصحاب کهف در غار)، [15] .
313.16سال؛ [16] .
17. در روایاتی نیز گفته شده جز خداوند، کسی مدت حکومت حضرت مهدی‏ علیه السلام را نمی‏داند.

۴ ۳

ازدواج پیامبر اکرم(ص) با حضرت خدیجه علیهاالسلام

همانطوری که در قسمت پیشین بدان اشاره شد حضرت خدیجه (سلام الله علیها) بازرگان بودند و از ثروتمندان قریش به شمار می رفتند. ایشان گروهی از مردان را برای تجارت به شهرهای مختلف فرستاده و آنها پس از داد و ستد با اموال آن بانو در سود این عمل با ایشان سهیم می شدند.

چون حضرت خدیجه (سلام الله علیها) از راستگویی و امانتداری و صفات پسندیده رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) (که زبانزد خاص و عام بود) اطلاع یافتند به ایشان پیشنهاد دادند که برای تجارت به سوی شام رفته و سهمی بیشتر از تاجران دیگر برگیرند.

پیامبر نیز پذیرفتند و به همراه میسره - غلام مخصوص حضرت خدیجه(سلام الله علیها) - و مقداری کالای گرانبها عازم شام شدند.

هنگامی که به شام رسیدند، حضرتش در سایه درختی نزدیک صومعه یکی از راهبان فرود آمدند.

راهب از میسره پرسید که " آن شخص که زیر این درخت نشسته کیست؟"

میسره پاسخ داد که "ایشان یکی از مردمان قریش و اهل حرم (شهر مکه) است."

راهب گفت "سوگند به خدا که جز پیامبر کسی دیگر زیر این درخت ننشسته است."


پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کالاهایی که با خود آورده بودند را فروخته و آنچه می خواستند خریدند و به سوی مکه بازگشتند.

در این سفر همه تجار سود بردند. به خصوص رسول اکرم که از دیگران سود بیشتری نصیبشان گردید. پس از بازگشت هنگامی که حضرت خدیجه (سلام الله علیها) از میسره درباره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سوال کردند، میسره پاسخ داد که تمام کارهای ایشان حساب شده و منظم و بر اساس عقل است. همچنین او وقایعی که در سفر رخ داده بود را بیان کرده و گفت: هنگامی که یکی از تجار از پیامبر خواسته بود که به "لات "و "عّزّی"، دو بت مشهور در مکه یاد کند، ایشان امتناع کرده و گفته اند: "چیزی نزد من پست تر از لات و عّزّی نیست."

پس از این که حضرت خدیجه (سلام الله علیها) از این جریانات مطلع گشتند شخصی را نزد رسول خدا فرستاده و توسط او پیغام دادند که به علت شرف و نسب والای پیامبر در میان قومشان و خصایصی چون امانتداری، راستگویی و نیکخویی، مایل به ازدواج با ایشان می باشند.

چون پیامبر از این موضوع با خبر شدند، عموهای خویش را خبر کرده و آنها را به خواستگاری حضرت خدیجه فرستادند.

در این مجلس حضرت ابوطالب (علیه السلام) - عموی ایشان - سخن را آغاز کرده و پس از حمد و ثنای الهی و ذکر پاره ای از خصوصیات رسول خدا، از حضرت خدیجه (سلام الله علیها) خواستگاری کردند. آن بانو نیز قبول کرده و بدین ترتیب خود را به تزویج پیامبر درآوردند.

در این زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) 25 سال و بنا به گفته اکثر مورخان حضرت خدیجه (سلام الله علیها) 40 سال داشته اند. (البته برای ایشان سنین کمتری هم ذکر کرده اند.)

۴ ۳
بسم الله الرحمن الرحیم

وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ

بِأَبصـارِهِم لَمّا سَمِعُوا الذِّکرَ

و یَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ *

و مَا هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعَـلَمین ۞


--------------------------------------

السلام علیک یابقیه الله فی ارضه

باعرض سلام خدمت همه ی شیعیان امیرالمومنین مولاعلی علیه السلام ،دربلاگفادوتاوبلاگ داشتم امایکی ازآنهاحذف شدودیگری بخش زیادی ازپستهای آن حذف شد

آدرس وبلاگم دربلاگفا

montazeralmahdi313.blogfa.com

مینویسم برای مردی که چهارگوشه ی قلبش شکسته است.(مهدی جان مرا ببخش که در تمام زندگی‌ام مراقب دل همه بودم الا دل شما)

ـــــــ۞۞۞___۞۞۞
__۞____۞_۞____۞
__۞______۞_____۞
___۞__یا مهدی __۞
_____۞_______۞
_______۞___۞
__________۞


--------------------------------------

خداوندا:
از تو می خواهم

👈نه مثل مختار بعداز واقعه!

👈نه مثل حربن ریاحی میان واقعه!

👈و نه مثل توابین بعد از واقعه!

👈بلکه مثل عباس (ع) درتمام واقعه!

👈مثل مسلم پیشتاز واقعه!

در رکاب کسی باشیم که به انتظارش ایستاده ایم!

سخنم بی تو مگرجای شنیدن دارد

نفسم بی تو مگرنای دمیدن دارد!

علت کوری یعقوب نبی(ع) معلوم است

شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد!

--------------------------------------
هرگونه کپی برداری بدون ذکرمنبع شرعاحرام است.

--------------------------------------


این وبلاگ برای رضایت مولایم مهدی (عج) تنظیم شده است امید است که مورد تایید آن حضرت واقع شود.

نذرصاحب الزمان (عج)

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب سلام الله علیها

بیمه ی اربابم مهــــــــــدی (عج)

1393/11/15

¸.•)´
(.•´
*´¨)
¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨)
(¸.•´ (¸.•` *(`'•.¸(`'•.¸ ¸.•'´) ¸.•'´)

التمـــــــــاس دعــــــــای فرج دارم

(¸.•'´(¸.•'´ `'•.¸)`' •.¸)•.¸)`' •.¸)
¸.•´•.¸)`' •.¸)
( `•.¸
`•.¸ )
¸.•)´
(.•
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان