دوشنبه ۱۲ بهمن ۹۴
عبارت «وقت معلوم» یک بار در آیه 38 سوره «حجر» و بار دیگر در سوره «ص» آیه
81 به کار رفته است. آن هنگام که ابلیس مأمور به سجده بر آدم شد؛ ولی سجده
نکرد، خداوند فرمود: «ای ابلیس! چه چیز مانع تو از سجده کردن بر مخلوقی که
با قدرت خود او را آفریدم گردید؟ آیا تکبر کردی. یا از برترینها بودی؟
گفت: من از او بهترم! مرا از آتش آفریدهای و او را از گل! فرمود: از
آسمانها [و از صفوف فرشتگان] خارج شو که تو رانده درگاه منی! و مسلماً
لعنت من بر تو تا روز قیامت خواهد بود. عرض کرد: پروردگار من! مرا تا روزی
که انسانها برانگیخته میشوند، مهلت ده. فرمود تو از مهلت داده شدگانی؛ ولی
تا روز و زمان معینی». [1] .
ابلیس هنگامی که خود را رانده درگاه خدا دید و احساس کرد که آفرینش انسان
سبب بدبختی او شده، آتش کینه در دلش شعله ور گشت و خواست انتقام خویش را از
فرزندان آدم بگیرد.
البته مقصد اصلی خود او بود - نه آدم و نه فرمان خدا - ولی غرور و خودخواهی
توأم با لجاجتش اجازه نمیداد این واقعیت را درک کند. از این رو عرض کرد:
پروردگارا! اکنون که چنین است مرا تا روز رستاخیز مهلت ده. این اجازه گرفتن
برای این بود که به لجاجت، عناد، دشمنی و خیره سری خود ادامه دهد!
خداوند هم این خواسته او را پذیرفت و فرمود: مسلما تو از مهلت یافتگانی؛
ولی نه تا روز مبعوث شدن خلایق در رستاخیز، بلکه تا وقت و زمانی معین.
مفسّران در اینکه منظور از «یوم الوقت المعلوم» چه روزی است، احتمالات
متعددی دادهاند. برخی آن را پایان این جهان میدانند؛ چرا که در آن روز
همه موجودات زنده میمیرند، و تنها ذات خداوند میماند. [2] .
گروهی احتمال دادهاند: منظور از آن روز قیامت است؛ ولی این احتمال نه با
ظاهر آیات مورد بحث میسازد - که لحن آن نشان میدهد با تمام خواسته او
موافقت نشد - و نه با آیات دیگر قرآن که خبر از مرگ عموم زندگان در پایان
این جهان میدهد.
این احتمال نیز وجود دارد که آیه یاد شده، اشاره به زمانی باشد که هیچ کس جز خدا نمیداند. [3] .
آنچه این عبارت را در بحث «مهدویّت» وارد ساخته؛ برخی روایاتی است که «یوم
الوقت المعلوم» را دوران ظهور حضرت مهدی علیه السلام دانسته است.
از وهب بن جمیع آزاد شده اسحاق بن عمار نقل شده که گفت: «از حضرت صادقعلیه
السلام درباره این گفته ابلیس پرسیدم که. پروردگارا پس مرا تا روزی که
خلایق برانگیخته شوند، مهلت ده؛ خداوند فرمود: البته تو از مهلت داده
شدگانی تا به روز و هنگام معیّن و معلوم» - آن چه روزی خواهد بود؟ فرمود:
وقت معلوم روز قیام قائم آل محمد است. هرگاه خداوند او را برانگیزد...
ابلیس می آید، در حالی که بر زانوانش راه میرود و میگوید: ای وای از این
روزگار! آن گاه از پیشانیاش گرفته شده، گردنش زده میشود. آن هنگام روز
وقت معلوم است که مدت او به پایان میرسد». [4] .
بعید نیست مقصود از روایت، این باشد که با روشن شدن حقایق در عصر ظهور و
رشد بسیار بالای عقلانی انسانها در آن عصر، دیگر مجالی برای اغوای شیطان
باقی نخواهد ماند و عملاً خلع سلاح و نابود میگردد و این پایان مهلت او
است. [5] .
پی نوشت ها:
[1] ص (38)، آیات 81 - 75.
[2] قصص (28)، آیه 88.
[3] تفسیر نمونه، ج 19، ص 343.
[4] دلائل الامامة، ص 240.
[5] ر.ک: کمال الدین، ج 2، ص 42، ح 5؛ الثاقب فی المناقب، ص 310؛ دلائل الامامة، ص 246؛ اثبات الوصیة، ص 15.