پنجشنبه ۸ بهمن ۹۴
نیابت خاصّ، آن است که امام شخص معیّن و مشخصی را نایب خود قرار دهد و به اسم و رسم او را معرفی کند؛ همان طوری که امام حسن عسکریعلیه السلام این کار را انجام داد و فرمود: «اَلعَمْرِیُّ وَاِبنُهُ ثِقَتانِ فَما اَدَّیا اِلَیْکَ عَنّی فَعَنّی یُؤَدِّیانِ وَ ما قالا لَکَ فَعَنی یَقُولان»؛ [1] «عمری و پسرش (عثمان بن سعید، نائب اوّل و محمدبن عثمان نائب دوم) مورد اعتماد هستند، هر چه آنان به تو برسانند، از من میرسانند و آنچه به تو بگویند از جانب من میگویند».
و در جای دیگر فرمود: «وَاشْهَدُوا عَلی اَنَّ عُثمانَ بنِ سَعیدِ العَمْرِیّ وَکیلی وَاَنَّ اِبْنَهُ مُحَمَّداً وَکیلُ اِبْنیَ مَهْدِیِّکُمْ» [2] ؛ «گواه و شاهد باشید که عثمانبن سعید عمری (نایباول) وکیلمنوفرزندش محمدبن عثمان (نایب دوم) وکیل فرزند من مهدیشما است».
حضرت حجةبن الحسن المهدیعلیه السلام، نایبان بعد از عثمان بن سعید (نایب اوّل) را به وسیله نایب قبلش معیّن میکرد و به مردم معرفی مینمود. [3] .
نیابت و سفارت حضرت مهدیعلیه السلام در دوران غیبت صغری، از پستها و مسؤولیتهای بسیار خطیر و پر اهمیت شناخته شده است. این مقام والا، تنها برازنده کسی است که کران تا کران وجودش از ویژگیها و ارزشهای آراسته باشد؛ چون: ایمان خللناپذیر، امانتداری به مفهوم واقعی آن، تقوا پیشگی و پرهیزکاری، راز داری و پوشیده داشتن اموری که باید نهان بماند، دخالت ندادن رأی و نظر شخصی خویش در امور مخصوص به آن حضرت، اجرای دستورات و تعلیمات رسیده از جانب مقام والای امامت و ولایت راستین و... .
روشن است که «نیابت خاصّ» آن حضرت، از «نیابت عام» - که مجتهد جامع شرایط از آن برخوردار است - مسؤولیتی بس برتر و خطیر است؛ گرچه در دوّمی نیز اجتهاد به مفهوم حقیقی کلمه، همراه ویژگیهای دیگر ضروری است؛ مانند: عدالت در میدان عمل، مخالفت واقعی با هوای نفس، التزام و تمسّک خالصانه به معیارها و موازین شرعی در ابعاد گوناگون حیات، پروا پیشگی، درست اندیشی، ژرف نگری، شناخت عمیق و... .
در نیابت خاصّ - بر خلاف نیابت عام - حضرت اشخاص معیّن و مشخصی را نایب خود قرار داده و به اسم و رسم آنان را معرفی کرده است.
اگرچه در نیابت خاصّ ویژگیهایی مد نظر بود، ولی آنچه در درجه اهمیّت ویژهای بود سرّ نگهداری نواب خاصّ بود.
شیخ در کتاب الغیبة نوشته است: عدهای از ابوسهل نوبختی پرسیدند: چطور شد که امر «نیابت» به ابوالقاسم حسین بن روح واگذار شد، ولی به تو واگذار نگردید؟ او پاسخ داد: آنان (ائمه اطهارعلیهم السلام) بهتر از هر کس میدانند چه کسی را به این مقام برگزینند. من آدمی هستم که با دشمنان رفت و آمد دارم و با ایشان مناظره میکنم. اگر آنچه را که ابوالقاسم بن روح درباره امام میداند، میدانستم؛ شاید در بحثهایم با دشمنان و جدال با آنان، میکوشیدم تا دلایل بنیادی را بر وجود امامعلیه السلام ارائه دهم و در نتیجه محل اقامت او را آشکار سازم! اما اگر ابوالقاسم امام را در زیر جامه خود پنهان کرده باشد، و بدنش را با قیچی قطعه قطعه کنند تا او را نشان دهد، هرگز چنین نخواهد کرد». [4] .
اهداف نیابت خاصّ:
نمایندگی و نیابت امام زمانعلیه السلام، دو هدف اساسی داشت:
یک. آماده کردن اذهان عمومی برای «غیبت کبری» و عادت دادن تدریجی مردم به پنهان زیستی امامعلیه السلام و جلوگیری از غافلگیر شدن در موضوع غیبت.
اگر امام مهدیعلیه السلام به طور ناگهانی غیبت میکرد، چه بسا موجب انکار مطلق وجود آن حضرت و انحراف افکار عمومی میشد. نمایندگان خاصّ امام زمانعلیه السلام در دوران غیبت صغری، به این هدف و غرض نایل آمدند و افکار و اذهان عمومی برای «غیبت کبری» آماده ساختند.
دو. رهبری دوستداران و طرفداران امام زمانعلیه السلام و حفظ مصالح اجتماعی شیعیان.
خلأ و کمبودی که از ناحیه عدم حضور و فقدان امامعلیه السلام در اجتماع شیعیان پیدا شده بود، پر شد و امام زمانعلیه السلام توانست به وسیله نایبان خاصّ رهبری خویش را در جامعه اعمال کند و خسارتهای ناشی از عدم حضور مستقیم خود را جبران نموده و مصالح اجتماع آن زمان و دوستداران را - در سختترین و پیچیدهترین شرایط اجتماعی و سیاسی - حفظ کند و نگذارد شیعیان منحرف شده و متلاشی گردند. [5] .
پی نوشت ها:
[1] الکافی، ج 1، ص 329، ح 1؛ کتاب الغیبة، ص 243، ص 360.
[2] کتاب الغیبة، ص 355.
[3] ر.ک: پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاصّ امام زمانعلیه السلام، ص 34.
[4] کتاب الغیبة، ص 391، ح 358.
[5] تاریخ الغیبة الصُغری، ص 426.