الهی العفو😭
نهمین روز فقط بـا دل پُـر غُصه بگـو
به دو دستِ قلمِ حضرتِ ساقی، العَفو
الهی العفو😭
نهمین روز فقط بـا دل پُـر غُصه بگـو
به دو دستِ قلمِ حضرتِ ساقی، العَفو
کیست تا خانه ی ویران شده تعمیر کند
تا مرا بر در میخانه به زنجیر کند
گرچه موسی نشدم طالب خضر عشقم
تا که راه و روشم یکسره تغییر کند
آنکه بی درد بود، عشق نمی داند چیست
عشق هر تازه جوان را به خدا پیر کند
کاش یک باره دگر میکده را درک کنم
تا که ساقی دلم از باده ی خود سیر کند
من که دور از ادب میکده بودم چه کنم؟
تا به پیمانه مرا یار زمین گیر کند
وای اگر وقت گرفتار ی من در غفلت
آنکه منجی من خسته بود دیر کند
با همه پستی من یار مرا می خواهد
عاقبت هم نفس اوست که تاثیر کند
جای آنکه بشوم من ز حبیبم ممنون
اوست هر دم زمن غمزده تقدیر کند
غم فراق تو اصلاً برام کم نگذاشت
لبم که خواست شکایت کند دلم نگذاشت
همیشه درددلم با تو نیمه کاره گذشت
لبم که باز شد این دفعه گریه ام نگذاشت
زمانه باعث هجران نشد، خودم شده ام
گناه کارىِ هر روزه ى خودم نگذاشت
مرا ببخش که از دورى ات نمى میرم
سرم دوید بسویت ولى پرم نگذاشت
اگر که دیر رسیدم پرم وبالم شد
کمىِ فرصت دورى راه هم نگذاشت
به هرکسى که به فکرم رسید رو زده ام
ولى براى وساطت کسى قدم نگذاشت
به من نخواسته دادى، نگفته بخشیدى
بزرگوارى تو فرصت قسم نگذاشت
همیشه زودتر از در زدن درى وا شد
مرا نگاه کریمت معطّلم نگذاشت
قرار بود که قهرت مرا بسوزاند
دوباره سایه ى گلدسته ى حرم نگذاشت
💠 سحرنهمین روز
سحر روز نهم رسید و آن یــــار نیامد
از غصه دلم خون شد و دلــدارنیامد
یاد نـــــهــــم مــــاه مـــــحـــــــرم بنـــویسید
ای اهـــل حـــــــرم میر و علمـدار نیامد
9 رمضان 🌹96
اربابـــ جــانـــ
تکان دهنده ترین درد قرن خواهد شد
اگر کمی بنویسم چه کرده ای بادل من 😭
مھدےجان
شنبہ یعنے آغاز
یڪ هفته چشم انتظارے دیگر
آقاجان
بیا پایان بده بر ماتم چشم انتظاران
🍂اللّٰھُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْ🍂
❖ مهدے جان ❖
اگر از چشم ما
اشکی نمی ریزد
اگر از سینه مان آهی
به سوی آسمانها بر نمیخیزد
دلیلش
قلب بیمار است
و گر نه
از غم هجر تو باید
صد هزاران مرتبه میمرد هر شیعه
یاالله
یارب به رسالت رسول الثَّقَلیـــــــــن
یارب به غزا ڪنندهی بدر و حُنَیــــــــن
عصیان مرا دو نیمه ڪن در عرصـــــات
نیمـــــــی به حَسن ببخش و نیمــــــی به حسیـــــن
الهی باالحسن بالحسین العفو
ز بوی زلف تو یک عمر مست و مدهوشم
ز چشم خویش ز داغت همیشه می جوشم
اگر چه نیست نصیب دو دیده ام رویت
ولی خیال جمال تو می برد هوشم
منی که سوخته این سینه ام ز سوز فراق
بیا و لحظه ی آخر مکن فراموشم
نبین که غرق سکوتم در این دو روزه ی عمر
پر از نوا و فغانم اگر که خاموشم
بیا و بر سر بازار و این گدا بنواز
که نقد جان به هوای نگات بفروشم
به شوق روز وصال تو یوسف زهرا
به نام نامی – یابن الحسن – به چاووشم
بیا و این شب جمعه ببر حرم جانا
که در هوای طواف حریم شش گوشم
چو نی نوای غم نینوا به سینه توست
شبیهتان ز غم جدتان سیه پوشم
خدا گواست که آبی اگر که بردارم
بدون یاد لبش قطره ای نمی نوشم
اربـاربـــ جــانــ
دل سلامت میکند اما جوابش میکنی
اصلا این دیوانه را آدم حسابش میکنی!!😭😭
روزه دار مه روی
حجت ابن الحسنیم
کی شود موقع افطار
که ما روزه هجران بگشاییم ...!!
📎اللهم عجل لولیک الفرج
کسی که درد ندارد دوا نمی خواهد
کسی که هجر ندیده لقا نمی خواهد
قسم به ساحت قدس مقام ابراهیم
کسی که ذبح نموده منا نمی خواهد
کسی که محرم بیگانه شد ز یارش ماند
اقامت حرم آشنا نمی خواهد
زبان به شکوه نگرداند عاشق مخلص
اسیر درد محبت شفا نمی خواهد
کسی که رنگ شهادت به جبهه اش دادند
برای جلوه ، خضاب حنا نمی خواهد
دوباره این دل و این آستانه ی پر فیض
کسی نگفته نگارم گدا نمی خواهد
اگر چه زشتم از این خانه پا دمی نکشم
کسی نگفته به من ، او تو را نمی خواهد
دل شکسته ی ما دلبرا مگر دل نیست ؟
زیارت حرم کربلا نمی خواهد ؟
فانی ام... آغاز و پایانی ندارم جز خودت
غیر مقدورم که امکانی ندارم جز خودت
سال ها محتاج نانم از تنور خانه ات
از کسی در سفره ام نانی ندارم جز خودت
باز هم دارم غزل ها را بهانه می کنم
قصدی از شعر و غزل خوانی ندارم جز خودت
هر کسی که دل به او بستم دلم را زد شکست
با دل ویرانه خواهانی ندارم جز خودت
یک زمانی هم اگر حرفی ز آبادی شود
در خراب آبادِ دل، بانی ندارم جز خودت
چاره ای کن، غفلتم از تو جدایم کرده است
چاره ای هنگام حیرانی ندارم جز خودت
تا به کی باید باید تو را این قوم انکارت کنند؟
مثل یعقوبم که برهانی ندارم جز خودت
پاره کردم این گریبان را بدانی عاشقم
بهرِ کس پاره گریبانی ندارم جز خودت
از گناهانم پشیمانم، نگاهم کن کریم
مقصدی از این پشیمانی ندارم جز خودت
بین خلوتگاه قبرم شک ندارم آخرش
فاتحه خوانی و مهمانی ندارم جز خودت
در قیامت هم بهشت من تویی یابن الحسن
خوب می دانی که رضوانی ندارم جز خودت
آرزویم کربلا رفتن به همراه شما است
همسفر در کوی جانانی ندارم جز خودت
مادرت در پشت در فرمود مهدی جان بیا...
منتقم بر زخم پنهانی ندارم جز خودت
آورده ای دوباره بدهکارمان کنی
فکری به حال غم زده و زارمان کنی
اینجور که دوباره به ما راه می دهی
اصلا بعید نیست طلبکارمان کنی
با اینکه ما به دست تو پرونده داشتیم
یک دم نخواستی تو خدا، خارمان کنی
تو مهربان ترینی و اصلا نمی شود
با آتشِ جهنمت، آزارمان کنی
ما را زمین زده است گناهان بی شمار
باید که فکرِ این دل بیمارمان کنی
من آمدم دوباره رفیقت شوم خدا
لطفی اگر کنی تو و بیدارمان کنی
این چشم ها که بوی شهادت نمی دهد
تا با شهید کرببلا یارمان کنی
با گریه های فاطمه ات گریه می کنیم
تا روضه خوان روضه دیوارمان کنی
آتش گرفته ایم در این اضطراب تا
پهلو شکسته از تب مسمارمان کنی
شاعر : وحید محمدی
دلیلِ استغاثه ی، غروبِ بی قرارها
زلالِ عاشقانه و ، خروش چشمه سارها
سروده ی قدیمیِ فصول سرد سالها
لطافت نگاه تو لطافت بهارها
منم که محو دیدن ،گلی به روی شاخه ام
لبی که فخر میکند، به سرخیِ انارها
به رسم مردم عجم،شکارگاه حاضر است
تو هم به رسم شاهها،بزن بر این شکارها
تو زلف را به هم بزن که چشم خیره می کنی
بکش به دار گردنم، به دست تارتارها
چه گویم از مقام تو که جمعِ چهارده تنی
فدای قدو قامتت، خدایِ باوقارها
به مقدمت درآمده لباسهای عیدمان
بیا نگاه کن به ما، به رختِ نو نوارها
زخود سوال میکنم که اوج رحمت تو را
چگونه وصف میکند کلام شهریارها؟
هلال ماه شاهدی،تمام سال گریه ام
گذشته از دوازده،رسیده تا هزارها
برای وقت آمدن،سیاه لشگر توام
شما اجازه می دهی،بمانم این کنارها؟
امید بسته ام به آن، غروبِ روز جمعه که
خبر به عرش می رسد زجانب منارها
که آی مردم زمین، که آی اهل آسمان
به سر رسید عاقبت،تمام انتظارها
شاعر : عبدالحسین مخلص آبادی
غرق به خون شد از غصه قلب صبورت آقا
گناه من شده سد راه ظهورت آقا
یه لحظه یاد غم هات نبودم آقای تنها
بارمو روی دوشت گذاشتم همیشه هرجا
جوونی کردم حلالم کن
اگر نامردم حلالم کن
اگر عهد و توبه مو آقا
شکستم هر دم حلالم کن
حلالم کن یا اباصالح
******
شامل حال من بوده لطفت بدون منت
همیشه یاد من بودی و من به خواب غفلت
شرمنده ام اگر که نبودم مرهم براتو
شرمنده ام اگر در آوردم اشک چشاتو
شدم بغضی تو گلوی تو
فقط بُردم آبروی تو
خودم می دونم با اعمالم
زدم سیلی من به روی تو
حلالم کن یا اباصالح
******
با این همه بدی دادی بازم به من تو عزت
دست منو گرفتی آوردی میون هیئت
خوب می دونم براتو بجز دردسر نبودم
اگر نبود دعای تو بی شک نوکر نبودم
به دل عشق کربلا دادی
به این بیچاره بها دادی
تو جمع خوبات آقا جونم
منِ نالایق رو راه دادی
حلالم کن یا اباصالح
💠یوسف من💠
خودم را به ✨تو✨
منسوب می دانم با لفظ «شیعه»
نمی دانم این "انتساب" را
🍃از جنس یعقوب🍃 بدانم
😔یا از جنس برادران یوسف😔
🔥منتظر دلسوخته ات هستم🔥
یا باعث و بانی
😢به چاه غیبت افتادنت؟!😔😭
✨اللهم عجل لولیک الفرج✨
با یاد حق
سلام عرض میکنم خدمت تمام دوستان محترم وبا آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما ، ازتون میخوام در ختم ده هزار صلوات برای سلامتی و تعجیل درفرج وخوشنودی امام زمان ارواحنافداه شرکت کنید ، تعداد صلوات انتخاب شده دل به خواه می باشد و محدودیت زمانی ندارد ...
اسامی شرکت کنندگان : 1_ گل نرگس( 500) ، 2_ حمیدرضا وجدانی (110) ، 3 - محمدرضا (1370) ، 4 _ محمد 93 (1000) ، 5 _ حسین احمدی (200) ، 6 _ ماهور (1000) ، 7 _ محبوبه (110) ، 8 _ میثم علی زلفی (114) ، 9 _ هلما (114) ، 10 _ پارمین (100) ، 11 _ گلی (2000)، 12 _ یگانه زهرا (115) ، 13 _ آرزو (300) ، 14 _ حدیث (313) ، 15_ حوابانو (313) ، 16_ ناشناس 1 (500) ، 17_ یه بنده خدا (1000) ، 18 _ مبهم (1000) ، 19 _ فرشته (313) ، 20 _ حسانه (3000) ، 21 _ زهرا محمودی (1000) ، 22 _ لیمو جیم (313) ، 23 _ ناشناس 2 (313) ، 24 _ علی احمدی (402)
مجموع: 15500
از همه دوستان ممنونم اجرتون با صاحب الزمان ارواحنافداه