جمعه ۳۱ ارديبهشت ۹۵
یک شب به بزم ما تو قدم رنجه ای نما
رونق اگر نبود در اینجا صفا که هست
گیرم که کربلا و نجف قسمتم نشد
عقده گشای سینه ی تنگم رضا که هست
چشمم اگر چه گنبد عباس را ندید
شکر خدا که پرچم آن با وفا که هست
گر چه سزای آتشم و دوزخم سراست
یا رب به دل محبت آل عبا که هست
ترس از صراط و ظلمت قبر و هراس حشر
ای شیعه ره به دل ندهی مرتضا که هست
لب وا نکرده از کرمش فیض می بری
بر هر دری نزن حسن مجتبا که هست
تکفیر شیخ و زاهد و مفتی و محتسب
باشد، حسین خدا نه ، خون خدا که هست
آقا قبول شیعه ی ناب شما نی ام
این روسیاه ، دوست دوست شما که هست
در روز حشر وعده ی زهرا محقق است
بی توشه ام ولی دو دست جدا که هست