پنجشنبه ۲۰ اسفند ۹۴
امام سجاد (ع) از پدر بزرگوار خویش، سیدالشهدا (ع) :لما مرضت
فاطمة بنت رسول الله (ص) وصت الی علی ابن ابی طالب (ع) ان یکتم امرها و
یخفی خبرها و لا یؤذن احدابمرضها. ففعل ذلک و کان یمرضها بنفسه و تعینه علی
ذلک اسماء بنت عمیس رحمها الله، علی استسرار بذلک کما وصت به. فلما حضرتها
الوفاة وصت امیرالمؤمنین (ع) ان یتولی امرها، ویدفنها لیلا و یعفی قبرها،
فتولی ذلک امیرالمؤمنین (ع) و دفنها وعفی موضع قبرها. فلما نفض یده من تراب
القبر، هاج به الحزن فارسل دموعه علی خدیه و حول وجهه الی قبر رسول الله
(ص) فقال: السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک من ابنتک وحبیبتک، و قرة
عینک و زائرتک، والبائتة فی الثری ببقیعک، المختارالله لها سرعة اللحاق بک،
قل یا رسول الله عن صفیتک صبری، و ضعف عن سیدة النساء تجلدی، الا ان فی
التاسی لی[59]بسنتک، و الحزن
الذی حل فی لفراقک، موضع التعزی، و لقدوسدتک فی ملحود قبرک، بعد ان فاضت
نفسک علی صدری، و غمضتک بیدی، و تولیت امرک بنفسی.نعم و فی کتاب الله انعم
القبول، انا لله و انا الیه راجعون، قداسترجعت الودیعة، و اخذت الرهینة، و
اختلست الزهراء، فمااقبح الخضراء و الغبراء!یا رسول الله! اما حزنی فسرمد، و
اما لیلی فمسهد، لا یبرح الحزن من قلبی او یختارالله لی دارک التی فیها
انت مقیم، کمدمقیح، و هم مهیج، سرعان ما فرق [الله] بیننا، و الی الله
اشکو، و ستنبئک ابنتک بتظاهر امتک علی، و علی هضمها حقهافاستخبرها الحال،
فکم من غلیل معتلج بصدرها لم تجد الی بثه سبیلا، و ستقول، و یحکم الله و هو
خیر الحاکمین.سلام علیک یا رسول الله سلام مودع لاسئم و لا قال، فان انصرف
فلا عن ملالة، و ان اقم فلا عن سوء ظنی بما وعد الله الصابرین. الصبر ایمن
و اجمل و لولا غلبة المستولین علینا، لجعلت المقام عند قبرک لزاما، و
التلبث عنده معکوفا، ولاعولت اعوال الثکلی علی جلیل الرزیة. فبعین الله
تدفن بنتک سرا، و یهتضم حقها قهرا و یمنع ارثها جهرا، و لم یطل العهد، ولم
یخلق منک الذکر، فالی الله یا رسول الله المشتکی، و فیک[60]
اجمل العزاء، فصلوات الله علیها و علیک و رحمة الله و برکاته؛ (42).
موقعی
که فاطمه دختر رسول خدا (ص) بیمار شد به علی ابن ابی طالب (ع) وصیت کرد که
موضوع را سربسته بدارد و خبر آن راپنهان کند و هیچ کس را از بیماری او
مطلع نسازد. حضرت (ع) این کاررا کرد و خودش پرستاری فاطمه (ع) می نمود و
اسماء بنت عمیس - که خدا رحمتش کند - نیز او را مخفیانه همان گونه که فاطمه
(ع) وصیت کرده بود کمک می کرد.
هنگامی که رحلتش نزدیک شد به
امیرالمؤمنین (ع) سفارش کرد که عهده دار مراسم غسل و کفن و دفن شود و او را
شبانه به خاک سپاردو قبر او را پوشیده بدارد، لذا امیرالمؤمنین (ع) عهده
دار آن شد و او رابه خاک سپرد و آثار محل قبرش را محو کرد. موقعی که دستش
را ازخاک قبر تکاند، حزن و اندوه به او فشار آورد و پریشان کرده و به جوشش
آورد و اشکهایش را بر گونه هایش جاری ساخت و چهره اش را به طرف قبر رسول
خدا (ص) نمود و عرض کرد: سلام بر تو ای رسول خدا! سلام بر تو از جانب دخترت
و محبوبت، و نور چشمت و دیدارکننده ات، آن کسی که در بقیع تو(43)، در خاک خفته است، وخداوند پیوستن سریع به تو را برای او برگزیده است. ای رسول خدا!
[61]
صبرم
در غم فقدان دختر برگزیده ات کم شد، و طاقتم به خاطرسرور زنان، ضعیف گشت.
منتها آنچه موجب تسلیت خاطر است، تاسی من از سنت تو و بار اندوهی است که در
غم فراق تو وجودم رادر بر گرفت. چرا که من خود، تو را در شکاف قبر نهادم،
پس ازآنکه جانت بر سینه ام روان شد و چشمانت را با دست خویش بستم و خودم
عهده دار کار به خاک سپاری ات شدم.
آری، دلنشین ترین پذیرش، در کتاب
خدا آمده است: انا لله و انا الیه راجعون. [اینک] امانت باز گردانده شد و
گرو، پس گرفته شد، وشکوفه یکباره ربوده شد و چه زشت است سبزه و زمین.
ای
رسول خدا! اندوهم بی پایان است، و شبم در بیداری است؛ اندوه از قلبم
نخواهد رفت تا اینکه خداوند همان خانه ای را که تو در آن ساکنی برای من
برگزیند. دلشستگی ای چرک آور، و اندوهی خشم آورو آتش افروز. در میان ما چه
زود جدایی افتاد! شکایت به خدامی برم، و دخترت از همداستانی امتت علیه من و
برای ضایع کردن حق او، تو را خبر خواهد داد؛ حال و وضعیت را از او بپرس.
چه بسیار عقده هایی؛ در سینه اش به تلاطم آمد اما راهی برای گشودن آن نیافت
که خواهد گفت. و خداوند داوری می کند و او بهترین داوراست.
سلام بر تو ای رسول خدا! سلام وداع کننده ای که نه خسته شده است
[62]
و
نه روی گردان. پس، اگر برمی گردم نه به خاطر خستگی است، واگر بمانم نه به
خاطر بدگمانی به وعده ای که خداوند به صابران داده است. صبر بهتر و زیباتر
است. و اگر نبود تسلط آنان که بر ما چیره شده اند، خود را ملازم قبر تو می
داشتم و ماندن کنار آن را پیشه خودمی ساختم و چون مادری که داغ مصیبتی بزرگ
دیده، شیون می کردم. در برابر چشم خدا، دخترت پنهانی به خاک سپرده می شود،
و حق اوبه زور ضایع می شود، و آشکارا از ارثش باز داشته می شود؛ در حالی
که هنوز چیزی نگذشته و یاد تو فراموش نشده است. پس شکوه را به خدا می برم
ای رسول خدا، و تویی مایه زیباترین تسلیت خاطر. درود خدا، و رحمت و برکاتش
بر فاطمه و بر تو باد.
همین مضمون را مرحوم کلینی با اندکی تفاوت از همین راوی ولی ازامام حسین (ع) نقل کرده است. (44).
42) همان، و نیز نک: کافی، ج 1، صص 458 - 459.43) در روایت مرحوم کلینی به جای کلمه «بقیع» «بقعه» آمده است که به معنای آرامگاه و مرقدخواهد بود.44) کافی، ج 1، ص 458 - 459.