درکوچه درویشان یک شب گذرم افتاد
در محفل بی خویشان آنجا نظرم افتاد
دیدم که خرد آنجا بنشسته زده زانو
مست از می یا حیدر در زمزمه یا هو
عقل و خرد و دینم نذر قدمش کردم
از کوچه درویشان میل حرمش کردم
در شهر نجف دیدم لیلا وزلیخا را
در طوف حرم دیدم من آدم و عیسی را
دیدم که علی باشد بر مسندسلطانی
جبرئیل و ملک دیدم در خدمت درباری
هم راز پیامبر را در تخت شرف دیدم
من صورت داور را در شاه نجف دیدم
نظرلطفتونه
حیدرساقی دردی کشانی....
یاعلی
عالی بودمتشکرم خواهر
همچنین...
What would you suggest in regards to your submit that you made a
few days in the past? Any sure?