جمعه ۲۵ دی ۹۴
تشکیل دولت مستضعفان و تحقق بخشیدن به آرمان والا و الهی حکومت فرو دستان و
عقب نگه داشته شدگان، از برنامه های اصلی و اقدامهای اساسی و تردیدناپذیر
مهدی موعودعلیه السلام است. در جامعه و نظامی که امام مهدی علیه السلام
بنیاد مینهد، زمام همه امور در دست طبقات محروم است و مستضعفان بر آن حکم
میرانند و به اداره جامعه میپردازند.
چنین آرمانی، هدف اصلی همه ادیان آسمانی به ویژه اسلام بوده است. در تعالیم
ادیان، معیارها و اصولی بیان شده که جهت گیری کلی به سود مستضعفان و تحقّق
بخش حاکمیت آنان است و رویارویی و نبرد اصلی پیامبران، با همین طبقات
اشراف، مسرفان، مترفان و مستکبران بوده است؛ یعنی، طبقاتی که همواره از تن
دادن به حق و عدل سرباز میزده اند و خوی و خصلت برتری جویی، سلطه طلبی، حق
کشی و بیدادگری راه و روش ایشان بوده است.
خداوند در قرآن میفرماید: «وَنُریدُ اَنْ نَمُنَ عَلَی الَّذِینَ
استُضْعِفُوا فِی الاَرْضِ وَ نَجْعَلَهُم اَئِمةً وَ نَجْعَلَهُمُ
الوارِثینَ» [1] ؛ «و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرو دست شده بودند
منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم، و ایشان را وارث [زمین]
کنیم».
این آیه به صراحت، از امامت مستضعفان سخن گفته و فرو دستان و مستضعفان را
میراث برِ آن زمین معرفی کرده است، روشن است که در دوران ظهور و قیام مهدی
آل محمدصلی الله علیه وآله این وعده خدایی تحقق میپذیرد و حکومت آل
محمدصلی الله علیه وآله؛ یعنی، همان حکومت مردم مستضعف و رسیدن محرومان به
حق خود.
از نظر دیگر برای اجرای عدالت راستین، حاکمیت فرودستانِ محروم ضرورت دارد؛
زیرا در تمامی دوران گذشته تاریخ، مورد اصلی ظلم و بی عدالتی، طبقات محروم
بوده اند و سرانجام باید پدیده ناهنجار و ضد بشری «استضعاف» - که تعبیری از
همه ظلمها و ستمها است - از میان برود و انسان از زیر بار سنگین و
شکننده آن آزاد شود.
برای این امر مهم، مبارزه با علل اصلی «استضعاف» ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
روشن است که زورمندان و زرمداران، دو عامل اصلی استضعاف در گذشته و اکنون
بوده اند. هر ظلم و ستمی که به محرومان و بی پناهان شده است، یا مستقیم به
دست حکومتهای اشرافی و مرفّه انجام گرفته است و یا به دست طبقات اشراف و
سرمایه دار که در زیر چتر حمایت حکومتهای مستکبر قرار داشتند و با حکایت
قانونی و عملی آنها، راه ظلم، تحمیل و استثمار را هموار میساختند.
این نظامها و جریانهای ضد بشری، هنگامی پایان می یابند که حکومت و قدرت
سیاسی و نظامی جامعه، به دست طبقات محروم و مستضعف سپرده شود. دفاع از حقوق
پایمال شده فرودستان و مستضعفان، آن گاه امکان دارد که حاکمیت به دست آنان
سپرده شود. هر حکومتی - هر چه صالح باشد - نمیتواند حقوق محرومان را به
آنان بازگرداند؛ مگر اینکه خود از این طبقه باشد و دردهای این طبقه را با
تمام وجود خویش لمس کرده باشد. از این رو، باید مستضعفان حاکمیت یابند و
این از شاخه های اصلی اجرای عدالت مطلق است. [2] .
پی نوشت ها:
[1] قصص (28)، آیه 5.
[2] عصر زندگی، ص 165 - 174.