کسی که پس از دستگاه سلطنتی، دستگاه او است، کمال وسایل موجود به بهترین
وجهی برایش مهیا است، غلامها و کنیزها و وسایل راحتی، غرض زینب در چنین
خانه ای زندگی می کند که هیچ کسری ندارد ناگهان می بیند حسین (ع) می خواهد
حرکت کند تمام خوشی ها و راحتی ها را رها می کند و خود را در دریای ناراحتی
ها و ناملایمات می افکند این، چه زهدی است؟ سبحان الله! واقعا حیرت آور
است. اگر جریان را نمی دانست، مهم نبود، لیکن از همان شب 28 رجب که به
اتفاق برادرش با ترس و هراس از مدینه فرار کرده به سمت مکه حرکت نمودند،
برای آنچه جدش رسول خدا (ص) و پدر و مادرش گزارش داده بودند از مصیبتها
آماده شد.
خلاصه، با علم به این معنی، و یقین به این که در بلاهای سخت سخت می رود،:
برای مثل زینبی که دختر سلطان حقیقی و ظاهری و همسر عبدالله است برود در یک
دستگاهی که آخرش اسیری است، آواره بیابانها و زحمت مسافرتها گردد؟[1] .
پی نوشتها :
[1] زندگانی فاطمه زهرا و زینب، ص 25.
منبع : دویست داستان از فضایل، مصایب و کرامات حضرت زینب ؛ عباس عزیزی
ممنونم ازپیشنهادتون
ان شاء الله چشم.....