پنجشنبه ۱۴ آبان ۹۴
خوارزمی میگوید:
شخص موثقی گفت:مروان بن حکم، حسن بن علی علیهالسلام را ناسزا گفت و چون
خاموش شد، امام حسن علیهالسلام فرمود:من اثر گناه تو را پاک نمیکنم، و
لیکن دیدار من و تو نزد خدا باشد که اگر راست گفتی، خدا پاداش راستی ات
دهد، و اگر دروغ گفتی، خدا سزای دروغت دهد، و خدا کیفر دهنده تر از من است.
[1] .
و نیز میگوید:و نقل شده است:
یکی از غلامان امام حسن علیهالسلام، گناهی کرد که کیفر داشت، و فرمود:تا
او را بزنند، و او گفت:مولای من! (و العافین عن الناس) [2] ؛ و آن
عفوکنندگان [خطای] مردم.
فرمود:تو را بخشیدم.
غلام گفت:(والله یحب المحسنین) [3] ؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد.
فرمود:تو در راه خدا آزادی، و [نیز] دو برابر آنچه به تو بخشیدم نزد من داری. [4] .
ابن عساکر با سند خود نقل کرده است:
مردی که با علی علیهالسلام دشمنی میکرد، به مدینه آمد و درمانده شد و
توشه و مرکبی نداشت و از درماندگی خود، نزد یکی از اهل مدینه شکوه برد. او
گفت:نزد حسن بن علی علیهالسلام بشتاب. و آن مرد گفت:من به این وضع، جز در
راه [کینه ی] حسن، و پدر حسن نیفتاده ام. و به او گفته شد:خیری نمییابی
مگر از حسن علیهالسلام. و او [به ناچار] نزد امام حسن علیهالسلام آمد و
از درماندگی خود شکایت کرد، و امام حسن علیهالسلام دستور داد تا توشه و
مرکب به او بدهند، و او گفت:«خدا داناتر است که رسالت خود را در کجا قرار
دهد» و به امام حسن علیهالسلام گفته شد:کسی که تو و پدر تو را دشمن
میدارد، نزد شما می آید و شما به او توشه و مرکب میدهی؟! فرمود:آیا آبروی
خد را در برابر توشه و مرکبی، از او خریداری نکنم؟! [5] .
پی نوشت ها:
[1] مقتل الحسین علیهالسلام:131.
[2] آل عمران، آیهی 134.
[3] همان.
[4] مقتل الحسین علیهالسلام:131.
[5] تاریخ ابنعساکر (ترجمة الامام الحسن علیهالسلام):149، ح 251.