پنجشنبه ۱۴ آبان ۹۴
مجلسی رحمه الله از یکی از کتابهای معتبر مناقب، با سند خود از نجیح نقل کرده است:
حسن بن علی علیهالسلام را دیدم که غذا میخورد، و نزدیک او، سگی بود که
امام حسن علیهالسلام با هر لقمه ی خود، لقمه ای نیز جلو او می افکند. عرض
کردم:ای فرزند رسول خدا! آیا این سگ را از سفره ات نرانم؟ فرمود:او را
بگذار؛ من از خدای سبحان خجالت میکشم که جانداری به چهره ی من [که
میخورم] بنگرد و من غذا به او ندهم. [1] .
خوارزمی میگوید:حسن بن علی علیهالسلام گوسفندی داشت که آن را دوست
میداشت؛ روزی دید پای گوسفند شکسته است، از غلام خود پرسید:چه کسی پای او
را شکسته است؟ گفت:من. فرمود:چرا؟ گفت:تا تو را غمگین کنم. فرمود:[اما] من
حتما تو را شاد میکنم؛ تو [برای خشنودی خداوند متعال] آزادی.
در نقل دیگری آمده است:فرمود:من نیز شیطان را اندوهناک خواهم کرد، یعنی؛ شیطان دستور داده که او، امام را غمگین کند. [2] .
پی نوشت ها:
[1] بحارالانوار 352:43، ح 29.
[2] مقتل الحسین علیهالسلام 127:1.