شبیه چشم شـمـا چـشم های تـر دارد
کسی که خـاکِ حسینیه را به سـر دارد
تو گریه کردی و شد سرخ چهره فهمیدم
که وقتِ روضه ی تـو اشک هم جگر دارد
خدا به رویِ من و تـو حساب وا کـرده
که گریـه ای بکنیم و حـساب بـردارد
هـوای امشب مان فـرق می کند انـگار
نشسته مـادری و دست بـر کمـر دارد
حسین(ع) روز و شبـم را گرفته می دانم
بـرایِ عاشقی ام عـقل درد سـر دارد
فقط به تـربتِ اربـاب سجده می چسبد
همیشه سجـده ی مـا مـزّه ی دگر دارد
مـرا حوالـه نمودند خـاکِ پـا ببـرم
هـزار شکر که ایـن خیمه رُفته گر دارد
میـانِ روضه نشستیم و عـاشقی می گفت
بـخوان دعـای فـرج را دعـا اثر دارد
کسی که داغِ بـرادر کشیـده می دانـد
کــه رویِ قـوَّتِ زانـویِ او اثـر دارد
چـقـدر روضه ی نـا گفته در گلو داریم
بیا بـه مجلسمان روضه ی عمـو داریـم
شاعر : حسن لطفی
نویسنده : منتظرالمهدی (عج) |
تاریخ ارسال : پنجشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۲ ب.ظ
بازدید : ۴۱۴ |
لایک (۴)
هرشب به تمنای وصال تویگانه.....
بله
نظرلطفتونه، ان شاء الله بهتربشه
حاجت روا.....
حال بهتری دارم اما هیچ کجا برای من کرببلا نمی شود...
کرببلا بهشته اما برام هیچ کجا مشهد الرضا نمیشه !!
شرمنده ام مهدی جان که باعث بدنامی ات شده ام....
غریب ترین مردتاریخ....
سلام و عرض ادب
بسیار بسیار خوشحالم که به وبلاگ ما سر زدید
ممنون از حضورتون
کمیل
علیک السلام ورحمه الله
خواهش میکنم بنده هم ممنونم بابت حضورتون
سلامت باشید.....