گناه و اقسام آن

گناه عملی است که با اراده و رضایت الهی در تضاد بوده ، با ایجاد نوعی “ تاریکی" معنوی در نفس انسان، آدمى را از خدای متعال که "نور" آسمانها و زمین است، دور مى‏سازد و به عبارت دیگر، موجب بازماندن وى از کمال و قرب به خدا مى‏گردد.

تعیین این که چه چیزی گناه است و چه چیزی ثواب از طریق کتاب و سنت مقدور است، زیرا در بسیاری از موارد، گناه بودن عملی قابل تشخیص عقلانی نیست و خدای متعال است که این موارد را به اقتضای علم و حکمت مطلق خود، از طریق وحی و دین، برای بشر بیان نموده است.

اقسام گناه:

عالمان اسلامی گناهان را بر دو گونه تقسیم نموده اند: گناهان کبیره (بزرگ) و گناهان صغیره (کوچک)..

این تقسیم بندى از قرآن و روایات سرچشمه گرفته است ؛ در قرآن چنین مى خوانیم: اگر از گناهان کبیره اى که از آن نهى شده اید، اجتناب کنید، گناهان کوچک شما را مى پوشانیم وشما را در جایگاه خوبى وارد مى سازیم . (نساء، 31) 

و در جاى دیگر آمده است: و کتاب (نامه اعمال ) در آنجا گذارده شود، گنهکاران را مى بینى که از آنچه در آن است ، ترسان و هراسناکند، و مى گویند: اى واى بر ما، این چه کتابى است که هیچ عمل کوچک و بزرگى نیست ، مگر اینکه آن را شماره کرده است ؟ (کهف، 49)

و درباره ى بهشتیان مى خوانیم: مواهب آخرت ، جاودانه است براى آنانکه از گناهان بزرگ و کارهاى زشت پرهیز مى کنند. (شوری، 38) 

از این آیات به روشنى استفاده مى شود، که گناهان ، دو گونه اند: کبیره و صغیره و همچنین استفاده مى شود بعضى از گناهان ، بدون توبه حقیقى بخشودنى نیست ، ولى بعضى از آنها بخشودنى است .


امام على علیه السلام در گفتارى فرمود: گناهان بر سه گونه اند: گناه بخشودنى و گناه نابخشودنى و گناهى که براى صاحبش ، هم امید بخشش داریم و هم ترس از کیفر.

 سپس فرمود: اما گناهى که بخشیده است ، گناه بنده اى است که خداوند او را در دنیا کیفر مى کند و در آخرت کیفر ندارد. در این صورت خداوند حکیم تر و بزرگوارتر از آن است که بنده اش را دو بار کیفر کند.

اما گناهى که نابخشودنى است ، حق الناس است یعنى ظلم بندگان نسبت به همدیگر که بدون رضایت مظلوم بخشیده نمى شود.

و اما نوع سوم ، گناهى است که خداوند آن را بر بنده اش پوشانده ، توبه را نصیب او نموده است ، و در نتیجه آن بنده هم از گناهش هراسان است و هم امید به آمرزش پروردگارش دارد، ما نیز درباره ى چنین بنده اى ، هم امیدواریم و هم ترسان . (بحار الانوار، ج6، ص29)



۶ ۷

غریب ارباب منو دریاب...



۶ ۵

چه غریب ماندی ای دل

چه غریب ماندی ای دل ! نه غمی, نه غمگساری


نه به انتظار یاری, نه ز یار انتظاری


غم اگر به کوه گویم بگریزد و بریزد


که دگر بدین گرانی نتوان کشید باری 


چه چراغ چشم دارد دلم از شبان و روزان


که به هفت آسمانش نه ستاره‌ای است باری


دل من ! چه حیف بودی که چنین زکار ماندی


چه هنر به کار بندم که نماند وقت کاری


نرسید آن که ماه به تو پرتوی رساند


دل آبگینه بشکن که نماند جز غباری 


همه عمر چشم بودم که مگر گلی بخندد


دگر ای امید خون شو که فرو خلید خاری 


سحرم کشیده خنجر که: چرا شبت نکشته‌ست


تو بکش که تا نیفتد دگرم به شب گذاری


به سرشک همچو باران ز برت چه برخورم من؟


که چو سنگ تیره ماندی همه عمر بر مزاری 


چو به زندگان نبخشی تو گناه زندگانی


بگذار تا بمیرد به بر تو زنده واری


نه چنان شکست پشتم که دوباره سر برآرم


منم آن درخت پیری که نداشت برگ و باری 


سر بى پناه پیری به کنار گیر و بگذر


که به غیر مرگ دیگر نگشایدت کناری


به غروب این بیابان بنشین غریب و تنها


بنگر وفای یاران که رها کنند یاری...


هوشنگ ابتهاج



۲ ۲

پریشان

مرا نه سر نه سامان آفریدند


پریشانم پریشان آفریدند


پریشان خاطران رفتند در خاک


مرا از خاک ایشان آفریدند


 ریچارد رایت

۳ ۳

به سرشد...

جسمم در شهرهای شلوغ


و روحم در بیشه های دور


زندگی این گونه به سر شد


گویی نبودم هرگز


چون جایی که می باید نبودم.


 کلیم کاشانی

۳ ۵

سکوت

سکوت آب


می تواند خشکی باشد و فریاد عطش


سکوت گندم


می تواند گرسنگی باشد و غریو پیروزمندانۀ قحط


همچنان که سکوت آفتاب


ظلمات است


اما سکوت آدمی


فقدان جهان و خداست


غریو را تصویر کن!


 ایرج زبردست

۰ ۱

بهانه

مرگ هم یک بهانه ست


باید از خود گذر کرد


زندگی، حس یک رودخانه ست.


 سعید بیابانکی

۲ ۳

شب

مگر شب


در تاریخ سیاه خود


چه افتخاری کسب کرده است


که این همه ستاره بر سینه دارد؟!


 بهمن رافعی

۳ ۳

وگرنه...

مسلّم


این غم را پایانی است


وگرنه من را.


 کامران رسول زاده

۳ ۳

من

من شهری باران زده ام


اگر باور ندارید


به چشم های من بیایید


مردم آن


هنوز آفتاب را ندیده اند.


وحید عمرانی

۱ ۱

شعری تلخ

همیشه که نباید نوشت


سبد پر از رخت های چرک


خانۀ گردگیری نشده هم شعر است


شعری تلخ و ناتمام


از زنی که تمام شده است.


 نرجس درزاده

۲ ۲

دستگیر دستها ...

گر چه بی دستم ولی من دستگیر دست هایم

نام من عباس و  مفتاح در باب الشفایم

مادرم قنداقه ام را دور بیرق تاب داده  

من ابوالفضلم دوای درد های بی دوایم

(داروی درد تمام درد های بی دوایم)


عباس جان تو بگیر دستم ...

 

۱۰ ۲

خدایادستتــ کجاســــــت؟؟؟!!

خــــــــــــــدایا....!!!!


انــــقدر تــو خـــودم ریخــتم ...


کــه از سرمــم گذشتـــ


دارم غـــرق میشم….


دستتــ کجاســــــت؟؟؟!!


۵ ۲

دستهای مهربانش ....

خدای من خداییست که اگر برسرش فریادهم بکشم




به جای اینکه سیلی به من بزند و تحقیرم کند




با دستهای مهربانش نوازشم می کند و می گوید:




میدانم جز مــــن کسی را نداری...


۳ ۳

می دوزمــــــــــ

هـــــــر کـــــــس جــــــای مـــــــــن بـــــــود


می بریـــــــــد


اما مــــــــــن هنـــــــوز می دوزمــــــــــ


چشـــــــــم به امیــــــــــــــــــــــ ـــــــــدت ... !

۳ ۴

ویژگی‌های امام در قرآن کریم

اگر به قرآن کریم مراجعه کنیم، به روشنی درک خواهیم کرد که قرآن کریم برای کسی که امامت جامعه را در اختیار می‌گیرد، چند ویژگی اساسی بیان کرده است؛ ما در این نوشتار به برخی از آنها می‌پردازیم.


خداى تعالى براى موهبت امامت، دو سبب معرّفى کرده است: صبر و یقین؛ یعنی امام کسی است که در امتحانات الهی هم صبور است و هم دارای عالی‌ترین مرتبه یقین است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ [سجده/ 24] و از میان آن‌ها امامان (و پیشوایانى) برگزیدیم که به فرمان ما(مردم را) هدایت مى‏‌کردند، به خاطر این‌که شکیبایى نمودند و به آیات ما یقین داشتند».


قرآن درباره حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) مى‏‌فرماید: «وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ [انعام/ 75] این‌چنین ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم(علیه‌السلام) نشان دادیم، تا اهل یقین گردد». از ظاهر این آیه فهمیده‏ مى‏‌شود که نشان دادن ملکوت، مقدمه افاضه نمودن نعمت یقین است، لذا هیچ‌‏گاه یقین، از مشاهده ملکوت، جدا نیست. بنابراین، امام باید داراى یقین باشد؛ انسانى که عالم ملکوت برایش مکشوف و کلماتى از خداوند برایش محقق گشته باشد.

لذا از این آیات استفاده می‌شود امام کسی است که هیچ حجابی بین او و ملکوت نیست و خداوند متعال همه اشیا و همه آسمان و زمین را به او نشان داده است؛ او کسی است که با اتصال به عالم بالا، عالم به ملکوت و باطن اشیا و باطن انسان‌هاست. اوست که می‌داند در قلب و روح انسان‌ها چه می‌گذرد و اگر کسی قابلیت هدایت را داشته باشد، او را از راه هدایت باطنی هدایت می‌کند و به مقصد می‌رساند.


شاخصه مهم دیگر امام «صبر» است؛ یعنی امام کسی است که در برابر تمام ناملایمات و سختی‌های جامعه صبر خواهد کرد؛  هم‌چنین او کسی است که در برابر تمام امتحانات الهی صبر کرده و موفق از آن‌ها بیرون می‌آید. امام با موفقیت در برابر این سختی‌ها و امتحانات الهی است که توانسته است به مقام امامت برسد.


این در حالیست که امیرالمومنین(علیه‌السلام) در بیان شرح حال خود می‌فرماید: «لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا: اگر تمام حجاب ها(مجهولات) کنار روند، بر یقین من افزوده نمی‌شود».[1] یعنی اگر تمام پرده ها کنار رود و قیامت بر پا شود و بهشت و جهنم دیده شود، چیزی بر یقین من اضافه نمی‌شود.


در نتیجه: صبر در برابر سختی‌ها و یقین به ملکوت دو شاخصه مهم امامت است.


____________________________________________________________________

[1]. غررالحکم، ص 118.

۷ ۴

سه راهکار جهت بهبود حجاب اجتماعی

امروزه در عصر مدرنیته، انحرافات اخلاقی بخصوص در کلان‌شهرها تعداد زیادی از جوانان را در سراشیبی انحطاط قرار داده و فساد اخلاقی ازجمله بدحجابی را به وضعیت بغرنجی رسانده است. البته بحث بدحجابی از پدیده‌های جدید اجتماعی نیست و از دیرباز، این عامل ضداخلاقی در جامعه وجود داشته، لکن در عصر مدرنیته و در جمهوری اسلامی ایران خصوصاً پس از سالهای دفاع مقدس به‌موازات تحولات اجتماعی و سرازیر شدن انواع محصولات فرهنگی بیگانه و تهاجم گسترده فرهنگی، با عدم توجه اولیاء و مربیان و تساهل و تسامح در مقولات نظارت و فرهنگ، بدحجابی ابعاد تازه‌ای به خود گرفته است.این امر باعث نگرانی افراد متدین از وضعیت نابسامان حجاب در کلان‌شهرها شده است، این دغدغه ریشه در روح معنوی و احساس مسئولیت متدین دارد، که تقویت این روحیه مذهبی و احساس مسئولیت، می‌تواند هرچه بیشتر در هدایت و ارشاد جوانان به‌خصوص دختران، نقش مؤثری ایفا کند. پوشش دینی و حجاب، یک فرهنگ است و از همین رو، تحقق آن در جامعه، نیازمند حرکت‌های فرهنگی سازنده ایست که اولیاء، مربیان و مسئولان متدین جامعه باید راهکارهای اخلاقی مناسب و مفیدی را مورداستفاده قرار دهند

عمده‌ترین راهکارهای اخلاقی ترویج فرهنگ حجاب در جامعه عبارت‌اند از:


1) آشنا نمودن دختران با فلسفه حجاب و جایگاهشان در اخلاقیات:

یکی از اصول مهم در ترویج فرهنگ حجاب، آشناسازی دختران با فلسفه،  جایگاه حجاب اسلامی در روحیات اخلاقی دختران جوان است. اگر دختران با فلسفه حجاب آشنا شوند و بدانند که حجاب برای حفظ ارزش والای دختران و مکارم اخلاق بانوان است، قطعاً به آن علاقه‌مند می‌شوند، که در این زمینه باید به جوانان به‌خصوص دختران جوان، بینش صحیح اعطاء نمود و نگرش‌های غلط را در آنها اصلاح کرد. مطالعه کتاب‌های مفید نیز برای کسب اطلاعات صحیح بسیار مناسب است


2) تشویق دختران به رعایت حجاب اسلامی با استفاده از روش تکریم اخلاقی:

تشویق همواره به‌عنوان یک اصل مهم در جهت تربیت مورد استفاده واقع می‌شود. در قرآن نیز از اصل تشویق برای هدایت و راهنمایی و تربیت استفاده‌شده است. مسئولان و مربیان و خانواده‌ها می‌توانند از روش تشویق برای ترویج فرهنگ حجاب، نقش مؤثری ایفا نمایند. مثلاً اگر دختری مقیّد به رعایت حجاب اسلامی است، با دادن تقدیر نامه‌ای او را مورد تشویق قرار دهند، نصب چنین قابی در اتاق، یک مدال افتخار برای او به‌حساب می‌آید. یا با برخوردی محترمانه با دختران بدحجاب و تکریم شخصیت آنها و برجسته کردن نقاط قوت آنها وارد شویم. اگر این روش اجرا شود دختر بدحجاب بر شما اطمینان پیدا می‌کند آنگاه است که مقابل تذکر غیرمستقیم شما عکس العمل مثبت نشان می‌دهد.

3) معرفی الگوهای اخلاق مدار و محجبه:

یکی دیگر از راهکارهای ترویج فرهنگ حجاب، به‌کارگیری روش الگودهی است. الگوها و نمونه‌های اخلاقی، همیشه نیروی محرکه جامعه بوده‌اند و کاروان بشریت را به هدف‌های متعالی سوق داده‌اند. در ترویج فرهنگ حجاب با معرفی الگوهای شایسته از صدر اسلام، با ایفای نقش الگوی مناسب، توسط معلمان و مربیان و خانواده‌ها، می‌توان نتایج خوبی به‌دست آورد. چه اینکه این الگوهای اخلاقی محجبه می‌توانند  نمود مناسبی از تبلور برکات فردی و اجتماعی حجاب باشند.




۶ ۴

انتظار ایستا ممنوع !!

افرط و تفریط در هر کاری عواقب سویی دارد، در بحث انتظار هم باید پیوسته به " بودن در مسیر، طبق فرمایش پیشوایان اسلام " فکر کرد و نه مسیری دیگر، انجمن حجتیه یکی از انجمنهایی یود که با نیت خیلی خوبی (مقابله با بهاییت) بوجود آمد ولی عقاید تفریطی این انجمن، باعث بوجود آمدن یک نوع نگرش منفی نسبت به مسئله انتظار و تشکیل حکومت اسلامی در جامعه ی انقلابی ایران (دهه ی 40 و 50 شد) اینگونه نگرشهای منفی با خاصیت ایستایی نسبت به موضوع انتظار، مطلوب اسلام و مسلمین و تشیع نیست.


انتظار، امید و حرکت

غالبا هم همین است که انسان وقتی منتظر چیزیست تمام سعی و تلاش خود را برای رسیدن به آن منتظَر انجام می دهد، و وقتی ناامید بشود دیگر از تلاش باز می ایستد. در روایات اسلامی هم بر ناامید نشدن از انتظار حجت خدا تاکید شده است. امام على (علیه السلام) می فرماید: «انْتَظِرُوا الْفَرَجَ‏ وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ‏ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَى اللَّهِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ؛[1]منتظر فرج باشید، و از روح خدا مأیوس نشوید، که محبوب ترین اعمال در پیشگاه خدا انتظار فرج است».

در این حدیث از انتظار به عنوان بهترین عمل یاد شده است، وقتی عملی بهترین باشد، قطعا داری ظرفیت و پتانسیل بالایست ولی باید از این ظرفیت و پتانسیل استفاده گردد. برخورد انفعالی و ناامیدانه با مسئله ای مثل انتظار منجی، آثار زیانباری بر عملکرد جامعه ی منتظر خواهد گذاشت.  امام زمان (علیه السلام) در حدیثی ما را به امیدواری در زمینه استفاده از فیوضات خودش، و نا امید نشدن از غیبت ظاهریش  فرا می خواند: «امّا وَجْهُ الاْنْتِفاعِ بی فی غَیْبَتی فَکَالاْنْتِفاعِ بِالشَّمْسِ إِذا غَیَّبَتْها عَنِ الاْبْصارِ السَّحابُ؛[2]امّا چگونگى استفاده از من در غیبتم، همانند استفاده از خورشید است هنگامى که ابرها آن را از دیدگان پنهان نگاه دارد».

خورشید (امام زمان ــ علیهالسلام ــ )گر چه در پشت ابر باشد ولی منفعتش قطع نشده و کسانیکه را که در پی استفاده شدن از آن باشند؛ از گرمای وجود خود بهره مند می کند. بنابراین نباید غیبت طولانی او باعث رکود و دل مردگی در دلهای منتظران شود.

چنانکه در بالا هم اشاره شد، اگر منتظران بجای تلاش برای تححقق زمینه های ظهور، به برخوردهای انفعالی و ناامیدانه دست بزنند، پویایی و حرکت خود را از دست داده و زمینه مناسب برای حکومتهای جبار و انسانهای ظالم فراهم می شود. انجمن حجتیه [3] با همین رویکرد انفعالی، جلو نهضت امام خمینی (رحمةالله علیه) را گرفت و حاشیه هایی را بوجود آورد که هنوز هم گاهگاهی آن حرفها در گوشه و کنار شنیده می شود.

الغرض، انتظار فرجی راهگشاست که نیرو محرکه و پشتوانه ایی برای حرکت رو به جلو جامعه اسلامی (مخصوصا ایران) باشد، همین نیرو محرکه بود که جبهه های جنگ، ما را در مقابل ابرقدرتها و عوامل منطقه ای شان تقویت نمود و کاری کارستان انجام دادند که برای ما منشا عزت شد، و الان از یمن همان روزهای مقاومت و اقتدار، در راس مقاومت منطقه هستیم و دشمنان را ناامید ساختیم. مقاومت مردم و رزمندگان ما بدین خاطر بود که ناامیدی از خداوند و فیوضات ائمه ی اطهار (علیهم السلام) و حجت غائب از نظر را به هیچ وجه در دلهای خود راه ندادند.


سخن آخر

حضرت علی (علیه السلام) ما را از ناامید شدن در مقوله انتظار برحذر می دارد. در فرهنگ انتظار، از رکود و ایستایی نیاید سخن راند و باید  پویایی و حرک را سرلوحه کارهای خود قرار داد.


پی نوشتها

3ــ تحف العقول / النص / 106

2ــ غیبت شیخ طوسی ص292

۶ ۲

حجاب ستیزی؛ ترویج شهوت و غفلت از استعما

واقعیّت این است که دشمنان دین اسلام سالیان متمادی با سوء استفاده از زنان، دنیا را مشغول به شهوت کرده‌اند تا بر ظلم و استعمار خود سرپوش گذارده و با خیال راحت از غفلت انسان‌ها برای سوء استفاده و حکمرانی و ظلم به آن‌ها استفاده کنند. اولین مقدمه برای سِحر شهوت و غفلت، برداشتن حجاب و پوشش از بدن زن است تا هم خود زنان هویّت اصلی خود را فراموش کنند و هم زیبایی‌های جسمی آنان، مردها را از مطالبه حقوق مسلّم خود در نزد حکومت‌ها غافل کند. قرآن کریم نیز نسبت به غفلت آفرینی شهوت‌ها این‌گونه هشدار می‌دهد:

« زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآب‏ [آل‌عمران/13] محبّت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسب‌هاى ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند ولى) اینها (در صورتى که هدف نهایى آدمى را تشکیل دهند،) سرمایه زندگى پست (مادّى) است و سرانجام نیک (و زندگىِ والا و جاویدان)، نزد خداست».

همچنان‌که در این آیه شریفه می‌بینیم اوّلین مورد از شهوات دنیایی که باعث غفلت از ارزش‌های واقعی انسانی می‌شود شهوت در مورد زنان است. این شهوت در دایره دین اسلام به طور منطقی و حساب‌شده به نسبت نیاز انسان تعریف شده و برای آن برنامه دینی قرار داده شده است امّا اگر از محدوده خاص تعریف شده خود در دین خارج شود باعث دنیاگرایی مطلق و غرق شدن در مادیّات و غفلت از سرانجام و آخرت انسان می‌شود.

از طرفی شاه‌کلید کنترل این شهوت، حفظ پوشش زنان بر طبق دین اسلام است. کلید نفوذ در جوامع اسلامی از طرف مستکبرین و دشمنان اسلام نیز عبور از حجاب اسلامی است. خلاصه طرح دشمنان در مورد نفوذ فرهنگی به جامعه اسلامی برداشتن محافظ از روی دختران و زنان جامعه اسلامی است تا بدین وسیله جامعه اسلامی به شهوت مشغول شده و آن‌ها بتوانند با تسلّط بر آن‌ها به استعمار بپردازند. به همین دلیل است که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله نسبت به این مسأله بر امّت خود نگران بودند و فرمودند:« أَخافُ على أُمَّتى مِن بَعدى ثَلاثا: ضَلالةَ الأَهواءِ، وَ اتِّباعَ الشَّهَوات فِى البُطونِ وَ الفُروجِ، وَ الغَفلَةَ بعدَ المَعرِفَة [1] پس از خود در باره سه چیز براى امتم بیمناکم؛ گمراهى خواسته‌‏ها و پیروى از شهوت‌ها در[باره‏] شکم و شرمگاه‌‏ها و غفلت پس از شناخت‏». دشمنان ما فهمیده‌اند که بهترین راه برای نفوذ و از بین بردن انقلاب اسلامی و حق‌خواهی، اشاعه شهوت‌گرایی در بین مردم است و بهترین راه برای به جوش آوردن و طغیان شهوت‌ها، برداشتن پوشش زن‌هاست. امّا چرا زن‌ها؟ در ادامه به این مسأله می‌پردازیم.


قدرت شهوت و حیاء در زن!

امام صادق علیه السلام در مورد تفاوت خلقت زنان می‌فرمایند:« إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى جَعَلَ الشَّهْوَةَ عَشَرَةَ أَجْزَاءٍ تِسْعَةٌ مِنْهَا فِی النِّسَاءِ وَ وَاحِدَةٌ فِی الرِّجَالِ وَ لَوْ لَا مَا جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِنَّ مِنْ أَجْزَاءِ الْحَیَاءِ عَلَى قَدْرِ أَجْزَاءِ الشَّهْوَةِ لَکَانَ لِکُلِّ رَجُلٍ تِسْعُ نِسْوَةٍ مُتَعَلِّقَاتٍ بِه‏ [2] خداوند شهوت را ده جزء قرار داده است، نه جزء آن در زنها و یک جزء آن در مردهاست، و اگر نبود که خداوند اجزاء حیا را به اندازه اجزاء شهوت در آنها قرار داده است، براى هر مردى نُه زن مى‏‌آویخت». با استفاده از همین حدیث به تنهایی می‌توان به راز تمرکز دشمنان بر روی حجاب پی‌ برد. قدرت شهوت زنان بسیار بیشتر از مردان است پس اگر شهوت زنان آزاد شود جامعه را در سیلاب خود غرق خواهد کرد امّا تنها چیزی که این قابلیّت شهوت‌گرایی را در زنان جامعه اسلامی کنترل کرده و جامعه را از حالت تعادل خارج نمی‌کند حیاء زنان در جامعه اسلامی است و این حیاء مانع اصلی در رسیدن دشمنان به هدف خود یعنی شهوت‌گرایی جامعه اسلامی است. در این جاست که نقش حجاب مشخّص می‌شود. حجاب عامل بازدارنده از بی‌حیایی و رواج آن است.


کارکرد حجاب در نبرد با شیطان بزرگ

حجاب نمایش حیاء است. و حیاء عامل نگهداری رفتارهای دینی و مؤمنانه! از این جهت حیاء باعث حجاب می‌شود! زیراحجاب و پوشش نیز تحت تاثیر دین و عرف اسلامی است. گرچه انسان‌ها ذاتا دوست‌دار حیاء و حجاب هستند امّا این مسأله در زنان نمود دیگری دارد.

حجاب در میدان نبردهای فرهنگی همچون پرچمی است که وقتی باشد دلیل بر قدرت و استمرار روحیه لشکر اسلام است. اگر حجاب اسلامی توسط دشمنان فتح شود یعنی پرچم جامعه اسلامی به زیر افتاده و مؤمنین در فشار و سختی قرار می‌گیرند. به همین نسبت نیز در جوامع غیر دینی هرقدر حجاب رشد کند اسلام نیز در آن‌جا ریشه دوانده و ضربه‌ای بر کاخ ظالمان در آن منطقه خواهد بود. یعنی همانطور که پرچم کفر و شیطان بزرگ، برهنگی ( حتّی به نام آزادی) است پرچم اسلام نیز حجاب است؛ و حجاب نمود حیاء و اعتقاد به اسلام است.

در جوامع غیردینی حجاب برای حیاء نیست! بلکه کارکرد آن ایجاد حریم است. زنان محجّبه در مناطق غیرمسلمان لذّت خاصی از حجاب می‌برند که به واسطه احساس خوش استقلال، هویّت و قیمت‌ پیدا کردن است. در جامعه‌ای که دختران و زنان همچون کالایی دست به دست می‌شوند حجاب و این‌که حتّی نگاه ابزاری را از چشمان طمّاع در چنین جامعه‌ای دریغ بداری نشاط و غروری به زن می‌دهد که باعث اصرار او بر حجاب می‌شود. نشاطی که در روایات نیز به آن اشاره شده است. امام علی علیه السلام فرمودند:« صِیَانَةُ المَرْأَةِ أَنْعَمُ لِحَالِهَا وَ أَدْوَمُ لِجَمَالِهَا [3] پوشیدگی زن (با توجه به موقعیت روحی و جسمی اش) برای او بهتر است و زیبایی اش را پایدارتر می سازد». یعنی با حجاب حس بهتر و با نشاط تری دارد. شاید از کلمه صیانت در این روایت این مطلب را نیز بتوان فهمید که اصل حجاب به خاطر نگهداری و محافظت زن است و حفاظت از خود در مقابل نامحرمان یکی از نیازهای اصلی و فطری زن است!

به هر حال این قابلیت بین‌المللی حجاب(حس غرور، هویّت و شخصیّت) بهترین قابلیّت برای ضربه زدن به حکومت مستکبرین و نشر روح ایمان و اسلام است! ترویج حجاب در دنیا باعث سست شدن حکومت طواغیت می‌شود.


نتیجه؛

حجاب در جامعه ما باعث استحکام و بقای ایمان و مانع غفلت در مقابل شیطان‌ها می‌شود و در جوامع غربی باعث زلزله بر کاخ ظلم! به همین خاطر است که دشمن باید اوّل حجاب و حیاء را نابود کند.

لطفا دشمن را بفهمیم...!


پی‌نوشت

[1] پیام پیامبر، متن‏عربى، ص 560

[2] الخصال، ج‏2، ص 438

[3] تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 405

۵ ۲

لطف دیگر

پراز جلال و شکوه ست بارگاه حسین


ولی امام رضا لطف دیگری دارد ...


:: علی شاه نظری ::

۷ ۴
بسم الله الرحمن الرحیم

وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ

بِأَبصـارِهِم لَمّا سَمِعُوا الذِّکرَ

و یَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ *

و مَا هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعَـلَمین ۞


--------------------------------------

السلام علیک یابقیه الله فی ارضه

باعرض سلام خدمت همه ی شیعیان امیرالمومنین مولاعلی علیه السلام ،دربلاگفادوتاوبلاگ داشتم امایکی ازآنهاحذف شدودیگری بخش زیادی ازپستهای آن حذف شد

آدرس وبلاگم دربلاگفا

montazeralmahdi313.blogfa.com

مینویسم برای مردی که چهارگوشه ی قلبش شکسته است.(مهدی جان مرا ببخش که در تمام زندگی‌ام مراقب دل همه بودم الا دل شما)

ـــــــ۞۞۞___۞۞۞
__۞____۞_۞____۞
__۞______۞_____۞
___۞__یا مهدی __۞
_____۞_______۞
_______۞___۞
__________۞


--------------------------------------

خداوندا:
از تو می خواهم

👈نه مثل مختار بعداز واقعه!

👈نه مثل حربن ریاحی میان واقعه!

👈و نه مثل توابین بعد از واقعه!

👈بلکه مثل عباس (ع) درتمام واقعه!

👈مثل مسلم پیشتاز واقعه!

در رکاب کسی باشیم که به انتظارش ایستاده ایم!

سخنم بی تو مگرجای شنیدن دارد

نفسم بی تو مگرنای دمیدن دارد!

علت کوری یعقوب نبی(ع) معلوم است

شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد!

--------------------------------------
هرگونه کپی برداری بدون ذکرمنبع شرعاحرام است.

--------------------------------------


این وبلاگ برای رضایت مولایم مهدی (عج) تنظیم شده است امید است که مورد تایید آن حضرت واقع شود.

نذرصاحب الزمان (عج)

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب سلام الله علیها

بیمه ی اربابم مهــــــــــدی (عج)

1393/11/15

¸.•)´
(.•´
*´¨)
¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨)
(¸.•´ (¸.•` *(`'•.¸(`'•.¸ ¸.•'´) ¸.•'´)

التمـــــــــاس دعــــــــای فرج دارم

(¸.•'´(¸.•'´ `'•.¸)`' •.¸)•.¸)`' •.¸)
¸.•´•.¸)`' •.¸)
( `•.¸
`•.¸ )
¸.•)´
(.•
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان