سه شنبه ۳ شهریور ۹۴
روزی که با قصد عشق، به پیکرم جان زدند
قباله ی قلبمو به نام سلطان زدند
واسه ماهی جایی دریا نمی شه
درد بلبل بی گل دوا نمی شه
کرب و بلا بهشته اما برام
هیچ جایی مشهدالرضا نمی شه
ضامن آهو...
پرچم سبز رضا، قبله نمای دله
سقاخونش ساخته ی دست ابوفاضله
می زنه دلم چو نقاره خونت
از بچگی بودم آقا دیوونت
ایوون طلا جای خود کشته منو
کاسه های طلایی سقاخونت
ضامن آهو...
هر جا که ذکر رضاست، دست دلم رو می شه
هر تپش قلب من ضامن آهو می شه
امام رضا اگه خوبم اگه زشت
خدا دلمو با غم تو سرشت
ای که حریم تو خیل ملک
سوغات می برن برا اهل بهشت
ضامن آهو...
می بره دل از بهشت، صحن گوهرشاد تو
مرکز دارالشفاست، پنجره فولادتو
امام رضا کم و ما و کرمت
فدای جارو کشهای حرمت
کشته منو حسرت کرب و بلا
آقا فقط یه بار بگو می برمت
ضامن آهو...