اینجا بی تو
من آغاز میشوم
در پایان سال...
باز هم ورق خورد
برگی از دفترزندگیام
بی تو... بی تو... بی تو...
و حالا
آرزوی من
در آغاز شکفتنم
آوردن آغازگر حروف
و بیرون کردن نهایت آنها
از همه «بی تو بودنها»
و شروع زندگیام
با همه «با تو بودنها»
با تو... با تو... با تو...
بی تو
باز هم تولدم مبارک
بدون عشق دلسردم، کمی آقا نگاهم کن
سرا پا غصه و دردم، کمی آقا نگاهم کن
درختی بی ثمر هستم، برایت دردسر هستم
خزانم... شاخه ای زردم، کمی آقا نگاهم کن
نشستم با دو چشم تر، خجالت می کشم دیگر
ازین طرزِ عملکردم، کمی آقا نگاهم کن
نکن قلب گدا را خون، نگو سائل برو بیرون
فقیرم... از همه طردم، کمی آقا نگاهم کن
ندارم بیم رسوایی، به امید تماشایی
دم میخانه می گردم، کمی آقا نگاهم کن
برای وصل جنت نه، وُفور ناز و نعمت نه
به عشقت نوکری کردم، کمی آقا نگاهم کن
ز هجرانت نمردم من، به دردت هم نخوردم من
فدای غربتت گردم، کمی آقا نگاهم کن
به سوز سینه ی زهرا، به آه زینب کبری
صدایت می زنم هر دم، کمی آقا نگاهم کن
امان از شام و ویرانه، عقیله بود و بیگانه
دو جمله روضه آوردم، کمی آقا نگاهم کن
من از ضرب لگد خواندم، دوباره روضه بد خواندم
صدایت را در آوردم، کمی آقا نگاهم کن
به یاد غربت زینب، خرابه می روم هر شب
شبیه جغد شبگردم، کمی آقا نگاهم کن
شاعر : محمد جواد شیرازی
صد جمعه دیده ایم و شما را ندیده ایم
از درد گفته ایم و دوا را ندیده ایم
چشمان ما هر آنچه به جز یار دیده است !
از بخت تیره وجه خدا را ندیده ایم
چرخیده ایم دور سر خویش تا کنون
اما مسیر پای شما را ندیده ایم
خون دل است قسمت ما از فراق یار
از روزگار ما که مدارا ندیده ایم
هستیم اسیر ظلمت محض و نخواستیم
تا حال اگر که شمس هدی را ندیده ایم
از ذکر مانده ایم چو تسبیح پاره شد
وقت سحر نسیم دعا را ندیده ایم
چندین محرم آمد و رفت و نیامدی
آقا بیا که کرب و بلا را ندیده ایم
نرم افزار صحیفه مهدیه
نرم افزار صحیفه مهدیه با امکانات ویژه جهت بهره جستن بیشتر از گنجینه مطالب مرتبط با مولانا حضرت صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف به علاقمندان محترم ارائه گردیده.
فقط با یک کلیک،وبلاگ تلنگرتفکر رو دنبال کنید
ترجمه برخی از این کلمات سوزناک
👌 قرآن میگه یکی از نامهای قیامت «یوم الحساب» است:
👈 یعنی روزی که خداوند به حسابِ اعمالِ بندگان رسیدگی میکنه.
☝️ بعد هم میگه، روز قیامت از همه اعمالِ ریز و درشتی که تو دنیا انجام دادید، سوال میشه:
🌴 سوره نحل، آیه ۹۳ 🌴
🕋 لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ.
👈 قطعاً شما درباره کارهائی که انجام دادهاید، مورد سئوال واقع میشوید.
📣📣... حالا نکته مهم اینجاست:
☝️ روز قیامت از همه اعمال سوال میشه،
👈 ولی قرآن بعضی از اعمال رو به طورِ خاص اسم آورده، و میگه روز قیامت از اینها سوال میشه.
یعنی اینها خیلی مهمه.
👌 یکی از اون مواردِ خیلی مهم #تهمت یا #بهتان است:
🌴 سوره نحل، آیه ۵۶ 🌴
🕋 تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا کُنْتُمْ تَفْتَرُونَ.
👈 سوگند به خدا، قطعاً درباره افتراهایی که در دنیا میزدید، سئوال خواهد شد.
🗣 حواسمون باشه
⛔️ تهمتهایی که زدیم...
⛔️ آبروهایی که از مردم بردیم....
⛔️ دروغهایی که گفتیم...
⛔️ غیبتهایی که کردیم...
☝️ دونه دونهاش رو باید جواب پس بدیم.
❌ یکی از مسائلِ عمدهای که عالمِ برزخ و قیامتِ ما رو تاریک و ظلمانی میکنه🕳، پشت سرِ مردم حرف زدن، #غیبت و #تهمت است.
✅ و برعکس، یکی ازچیزهایی که عالمِ برزخ و قیامتِ ما رو روشن و نورانی میکنه💡، #گرهگشایی از کار مردم است.
🌺اللهم عجل الولیک الفرج🌺
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌸🍃 حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش می اندیشید ...که دخترش را به چه کسی بدهد مناسب او باشد ..
در یکی از شبها وزیرش را صدا زد و از او خواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد ...🌸🍃
از قضا آن شب دزدی قصد دزدی در آن مسجد را کرده بود تا هرچه گیرش بیاید از آن مسجد بدزدد...پس قبل از وزیر و سربازانش به آنجا رسید ...در را بسته یافت و از دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد ..🌸🍃
هنگامی که به دنبال اشیاء بدرد بخورش می گشت وزیر و سربازانش داخل شدند و دزد صدای در راشنید که باز شد بنابراین راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نماز خواندن مشغول کرد ..🌸🍃
سربازان داخل شدند و اورا در حال نماز دیدند ،
وزیر گفت : سبحان الله ! چه شوقی دارد این جوان برای نماز....
و دزد از شدت ترس هرنماز را که تمام می کرد نماز دیگری را شروع می کرد ..🌸🍃
تا اینکه وزیر دستور داد که سربازان مراقب باشند از نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند ،
و اینگونه شد که وزیر جوان را نزد حاکم برد 🌸🍃
و حاکم که تعریف دعا ها ونمازها ی جوان را از وزیر شنید ، به او گفت : تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و می خواستم دامادم باشد ، اکنون دخترم را به ازدواج تو در می آورم و تو امیر این مملکت خواهی بود ...🌸🍃
جوان که این را شنید بهت زده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمی کرد، سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت: خدایا مرا امیر گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی، فقط با نماز شبی که ازترس آن را خواندم ! اگر این نماز از سر صداقت و خوف تو بود چه به من می دادی و هدیه ات چه بود اگر از ایمان و اخلاص می خواندم !🌸🍃
🌺اللهم عجل الولیک الفرج🌺
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✨توصیه های پیامبر
مردى نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت:
به من کارى بیاموز که خداوند ، به سبب آن ، مرا دوست بدارد و مردم نیز دوستم بدارند، و خدا دارایى ام را فزون گرداند و تن درستم بدارد و عمرم را طولانى گرداند و مرا با تو محشور کند.
حضرت فرمود:
«اینها یى که گفتى شش چیز است که به شش چیز ، نیاز دارد:
❶ اگر مى خواهى خدا تو را دوست بدارد ، از او بترس و تقوا داشته باش.
❷ اگر مى خواهى مردم دوستت بدارند ، به آنان نیکى کن و به آنچه دارند ، چشم مدوز.
❸ اگر مى خواهى خدا دارایى ات را فزونى بخشد ، زکات آن را بپرداز.
❹ اگر مى خواهى خدا بدنت را سالم بدارد ، صدقه بسیار بده.
❺ اگر مى خواهى خداوند عمرت را طولانى گرداند ، به خویشاوندانت رسیدگى کن ؛
❻ و اگر مى خواهى خداوند تو را با من محشور کند ، در پیشگاه خداى یگانه قهّار ، سجده طولانى کن.
📚📚 منابع
أعلام الدین ص 268
بحار الأنوار ج 85 ص 164 ح 12
🌺اللهم عجل الولیک الفرج🌺
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
مردی داخل بقالی محله شد ،
و از بقال پرسید که قیمت موزها چقدر است؟
بقال گفت : شش هزار تومان و سیب هشت
هزار تومان ...
در این لحظه زنی وارد مغازه شد که بقال
او را می شناخت ، و اونیز در همان منطقه
سکونت داشت .
زن نیز قیمت موز و سیبها را پرسید . . .
و مرد جواب داد :
موز کیلویی دو هزار تومان و سیب سه هزار تومان . . .
زن گفت : الحمدلله
و میوه ها را خواست . . .
مرد که هنوز آنجا بود از کار بقال تعجب کرد
و خشمگینانه نگاهی به بقال انداخت و خواست
با او درگیر شود که جریان چیست . . .
که مرد بقال چشمکی به او زد تا دست نگه دارد
و صبر کند تا زن از آنجا برود ؛
بقال میوه ها را به زن داد و زن با خوشحالی گفت
الحمدلله بچه هایم میوه خواهند خورد و از آنجا
رفت ، هردو مرد شنیدند که چگونه آن زن خدا را
شکر می کرد . . .
مرد بقال روبه مرد مشتری کرد و گفت :
به خدا قسم من تو را گول نمی زنم بلکه
این زن چهار تا یتیم دارد ، و از هیچ کس کمکی
دریافت نمی کند ؛ و هرگاه می گویم میوه یا
هرچه می خواهد مجانی ببرد ناراحت می شود ،
اما من دوست دارم به او کمکی کرده باشم و
اجری ببرم ؛
برای همین قیمت میوه ها را ارزان می گویم . . .
| من با خداوند معامله می کنم و باید رضایت
او را جلب کنم . |
این زن هر هفته یک بار به اینجا می آید به الله
قسم و باز به الله قسم هربار که این زن از من
خرید می کند من آن روز چندین برابر روزهای
دیگر سود می برم در حالیکه نمی دانم
چگونه چنین می شود و این پولها چگونه به من
می رسد . . .
وقتی بقال چنین گفت ، اشک از چشمان مرد
مشتری سرازیر شد و پیشانی بقال را به خاطر
کار زیبایش بوسید . . .
#هرگونه_که_قرض_دهی_همانگونه_پس_میگیری
نه اینکه فقط برای پس گرفتن آن بلکه بخاطر
رضای الله♡ . . .چرا که روزی خواهد آمد
که همه فقیر و درمانده دربرابر الله می ایستند
و صدقه دهنده پاداش خود را خواهد گرفت . . .(👌)
#عاقلانرااشارهایکافیست
🌺اللهم عجل الولیک الفرج🌺
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✍️چرا به امام حسن مجتبی (علیه السلام )، کریم اهل بیت گفته می شود؟
🔸 امام حسن مجتبی علیه السلام نسبت به دردمندان و تیره بختان جامعه قلبی رئوف داشتند و با خرابه نشینان دردمند و اقشار مستضعف و کم درآمد همراه و همنشین می شدند و دردِ دلِ آن ها را با جان و دل می شنیدند و به آن ترتیب اثر می دادند، و در این حرکت انسان دوستانه جز خداوند را مدّنظر نداشتند.همچنین هیچ گاه هر ضعیف، ناتوان و درمانده، ناامید از درب خانه آن حضرت برنمی گشت، حتّی خود ایشان به سراغ فقرا می رفتند و آن ها را به منزل دعوت می کردند و به آن ها غذا و لباس می دادند.
🔹امام حسن ـ علیه السّلام ـ تمام توان خویش را در راه انجام امور نیک و خداپسندانه به کار می گرفت و اموال فراوانی در راه خدا می بخشید، مورّخان و دانشمندان در شرح حال زندگانی پر افتخار ایشان، بخشش های بی سابقه و انفاق های بسیار بزرگ و بی نظیری ثبت کردهاند. آن حضرت در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه #خدا خرج کردند و سه بار نیز ثروت خود را به دو نیم کردند و نصف آن را برای خود و نصف دیگر را در راه خدا به فقرا بخشیدند؛ از این رو ایشان را کریم اهل بیت علیهم السلام می نامند.
📚حقایق پنهان،ص ٢٦٨
📚منتهی الآمال، ج ١، ص ٤١٧
✨ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ میکند⁉️
یکى ﮔﻔﺖ: ﭼﺸﻤﺎنى ﺩﺭﺷﺖ
ﺩﻭمى ﮔﻔﺖ: ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ
ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭘﻮستى ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ❗️
✨ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﻭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ
یکى ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ گرانبها ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﻔﺎلى ﻭ ﺳﺎﺩﻩ
✨ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥﻫﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﯾﺨﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺁبى ﮔﻮﺍﺭﺍ❗️
ﺷﻤﺎ ﮐﺪﺍﻣﯿﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ میکنید⁉️
✅ﻫﻤگى ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎلى ﺭﺍ!
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ: میبینید⁉️
ﺯﻣﺎنى ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ ﻟﯿﻮﺍنﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﺪ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ بى ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ❗️
👈ﺣﯿﻒ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ انسانها
ﺩﯾﺮ ﺭﻭ میشود
🌺اللهم عجل الولیک الفرج🌺
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🔳 رسول الله (ص) میفرمایند:
النَّاسُ نِیَامٌ فَإذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا
مردمی که در این دنیا زندگی میکنند همه خوابند وقتی بمیرند تازه بیدار میشوند؛
پس عالم برزخ نسبت به دنیا، عالم بیداری است،
ولی خود همین عالم برزخ نسبت به قیامت، عالم خواب است؛
🔶زیرا بیداری واقعی در قیامت است،
🔸در عالم برزخ، حیات و علم و فهم و ادراک و قدرت به مراتب از دنیا قویتر و از عالم قیامت ضعیفتر است
🔸پس برزخ نسبت به دنیا در حکم عالم بیداری نسبت به خواب است و نسبت به قیامت در حکم عالم خواب است.
📕 معادشناسی ج ۳ ص ۲۱
🌺اللهم عجل الولیک الفرج🌺
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🍃یعقوب لیث صفاری شبی هر چه کرد ؛ خوابش نبرد ،
غلامان را گفت : حتما به کسی ظلم شده ؛ او را بیابید.
پس از کمی جست و جو ؛ غلامان باز گشتند و گفتند :
سلطان به سلامت باشد ، دادخواهی نیافتیم .
اما سلطان را دوباره خواب نیامد ؛ پس خود برخواست و با
جامه مبدل ، از قصر بیرون شد ؛
در پشت قصر خود ؛ ناله ای شنید که میگفت خدایا :
یعقوب هم اینک به خوشی در قصر خویش نشسته و در
نزدیک قصرش اینچنین ستم میشود ؛
سلطان گفت : چه میگویی؟
من یعقوبم و از پی تو آمده ام ؛ بگو ماجرا چیست؟
آن مرد گفت : یکی از خواص تو که نامش را نمیدانم ؛ شبها
به خانه من می آید و به زور ، زن من را مورد آزار قرار
میدهد !
سلطان گفت : اکنون کجاست؟
مرد گفت: شاید رفته باشد .
شاه گفت : هرگاه آمد ، مرا خبر کن ؛ و آن مرد را به
نگهبان قصر معرفی کرد و گفت :
هر زمان این مرد ، مرا خواست ؛ به من برسانیدش حتی
اگر در نماز باشم .
شب بعد ؛
باز همان متجاوز به خانه آن مرد بینوا رفت ؛ مرد مظلوم به
سرای سلطان شتافت .
یعقوب لیث سیستانی؛ با شمشیر برهنه به راه افتاد ، در
نزدیکی خانه صدای مرد را شنید ؛
دستور داد تا چراغها و آتشدانها را خاموش کنند آنگاه ظالم
را با شمشیر کشت .
پس از آن دستور داد تا چراغ افروزند و در صورت کشته
نگریست ؛
پس ؛ در دم سر به سجده نهاد ،
آنگاه صاحب خانه را گفت قدری نان بیاورید که بسیار
گرسنه ام .
صاحبخانه گفت : پادشاهی چون تو ؛ چگونه به نان درویشی
چون من قناعت توان کردن؟
شاه گفت: هر چه هست ؛ بیاور .
مرد پاره ای نان آورد و از شاه سبب خاموش و روشن
کردن چراغ و سجده و نان خواستن سلطان را پرسید ؛
سلطان در جواب گفت:
آن شب که از ماجرای تو آگاه شدم ؛ با خود اندیشیدم در
زمان سلطنت من ؛ کسی جرأت این کار را ندارد مگر یکی
از فرزندانم ؛
پس گفتم چراغ را خاموش کن تا محبت پدری ؛ مانع اجرای
عدالت نشود ؛
چراغ که روشن شد ؛ دیدم بیگانه است ؛
پس سجده شکر گذاشتم .
اما غذا خواستنم از این رو بود که از آن شب که از چنین
ظلمی در سرزمین خود آگاه شدم؛
با پروردگار خود پیمان بستم لب به آب و غذا نزنم تا داد تو
را از آن ستمگر بستانم .
اکنون از آن ساعت تا به حال چیزی نخورده ام.
گر به دولت برسی ؛ مست نگردی ؛ مردی
گر به ذلت برسی ؛ پست نگردی ؛ مردی
اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
گر تو بازیچه این دست نگردی
جالب است
زن تازه مسلمان شده ای در روسیه میگفت که برای پیدا کردن و خرید یک جنس ایرانی ساعتها در بازارها میگشتم، و وقتی جنس ایرانی پیدا میکردم در پوست خودم نمیگنجیدم، چون معتقد بودم که به عنوان یک مسلمان، باید به اقتصاد تنها کشور اسلامی جهان کمک کنم، تا بتواند در برابر جنگ اقتصادی بی رحمانه مقاومت کند و بجای حامیان داعش و دشمنانِ اسلام، برای برادران دینی من اشتغال ایجاد شود.
اما در اولین سفرم به ایران، با دیدن شعبات متعدد، فروشگاههایِ زنجیره ای و مجوز دارِ لباس ترکیه ای(ال سی وایکیکی) و اجناس اروپایی(نایک و آدیداس و... )، متأسف شدم!
و از این بدتر، حضور گسترده ایرانی در این فروشگاهها بود، اصلا انگار نمیدانستند که ترکیه حامی داعش است!، و یا غرب منتظر فرصتی برای جنگ و حمله به ایران است، و ایرانی ها دارند هزینه جنگ بر علیه خودشان را با خرید این اجناس پرداخت میکنند!!
ای کاش ایرانی ها، به اندازه طرفدارانِ خارجیشان، به فکر اقتصاد کشور و بیکاری جوانانشان بودند...
🌺اللهم عجل الولیک الفرج🌺
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🔴در کدام جبهه هستیم
⬅️یا در جبهه اهل بیت (ع) یا #سیاهی_لشکر دشمن
⛔️ #عذاب دردناک برای کسی که بی طرف بوده و سیاهی لشکر دشمن بوده!👇
📌قاضی عبدالرحمن بن ریاح از یک #نابینا علت کوری اش را پرسید؛ نابینا در جواب گفت:
⬅️در واقعه #کربلا حضور یافتم ولی #جنگ_نکردم. پس از چندی در #خواب شخص #هولناکی را دیدم، به من گفت:
"#رسول خدا تو را می خواند."
گفتم:
توان دیدنش را ندارم.
مرا #کشید و خدمت ایشان برد.
آن حضرت را #اندوهگین یافتم و در دستش حَربه ای بود و در #مقابلش چرمی که زیر محکومین گسترده میشود افکنده بودند و #فرشته ای با شمشیری از آتش به پا ایستاده بود و افرادی را #گردن میزد، آتش بر آنها می افتاد و آنان را #میسوزاند، سپس بار دیگر #زنده می شدند و باز آنها را همان طور به قتل می رساند.
📌عرضه داشتم: سلام بر تو ای رسول خدا، قسم به خداوند که من #نه شمشیری زدم و #نه نیزه ای به کار بردم و #نه تیری افکندم.
حضرت فرمودند:
📌《آیا #سیاهی_لشکر را زیاد نکردی؟》
⬅️آن گاه مرا به #مأموری سپرد و از طشت خونی برگرفت، و از آن خون بر #چشمم کشید؛ چشمانم #سوخت و چون از خواب برخاستم #کور شده بودم.
📙 مکیال المکارم بخش۸ تکلیف۹
⬅️آری، بی طرف نداریم.یا در جبهه اهل بیت -علیهم السلام- هستیم و یا سیاهی لشکر دشمنیم.
❗️#حسین زمانمان قرنهاست که در سختی و مِحنت دوران #غیبت گرفتار آمده است؛ همان گونه که امیرالمؤمنین -علیه السلام- فرمودند:
《صاحب این امر #آواره و #رانده شده و #تک و #تنها است
📙 کمال الدین و تمام النعمة باب۲۶ حدیث۱۳
🗣ما در کدام جبهه ایم؟
⬅️ #جبهه دعاکنندگان برای فرجِ یار و مبلّغان معارفش؟
⬅️ یا #جبهه بی تفاوتان و سیاهی لشکران؟
🌷 #أللَّھُمَ_عجِلْ_لِوَلیِڪْ_الفرج 🌷