ز بوی زلف تو یک عمر مست و مدهوشم
ز چشم خویش ز داغت همیشه می جوشم
اگر چه نیست نصیب دو دیده ام رویت
ولی خیال جمال تو می برد هوشم
منی که سوخته این سینه ام ز سوز فراق
بیا و لحظه ی آخر مکن فراموشم
نبین که غرق سکوتم در این دو روزه ی عمر
پر از نوا و فغانم اگر که خاموشم
بیا و بر سر بازار و این گدا بنواز
که نقد جان به هوای نگات بفروشم
به شوق روز وصال تو یوسف زهرا
به نام نامی – یابن الحسن – به چاووشم
بیا و این شب جمعه ببر حرم جانا
که در هوای طواف حریم شش گوشم
چو نی نوای غم نینوا به سینه توست
شبیهتان ز غم جدتان سیه پوشم
خدا گواست که آبی اگر که بردارم
بدون یاد لبش قطره ای نمی نوشم
credit and sources back to your site? My
website is in the exact same area of interest as yours and my visitors would genuinely
benefit from a lot of the information you present here. Please let me know if this alright with you.
Many thanks!
few buddies ans additionally sharing in deliciоus. And of course, thank yoս for your sweat!