نه سلامی نه علیکی ، نه سوالی نه جوابی
منم آن تشنه ی تو منتظر ِجرعه ی آبی
کِی می آید که بیایی به سر وعده ی باران
آتش ِ دوری ات ای ابر ! شده رنج و عذابی
ماه ِ شب های منی ؛ گوشه ی ایوان ِخیالم
مانده ام چشم به راهت که بر این کوچه بتابی
هرچه بیدار نشستم که تو را هیچ ندیدم
کاش می شد که تو را دید شبی در دل ِ خوابی
خوش به حالش که گذارش به تو افتاده و مویت
که نسیم سحری دارد عجب بوی گلابی !
بر دلم ترسم بماند آرزوی وصل یار
...اللهم عجل لولیک الفرج...
ممنونم عزیزم نظرلطفته.
سلام آبجی گلم
هر روز میام اینجا سر میزنم تا ببینم ختم سوره یا صلوات یا زیارت گذاشتی یا نه
نه هنوزنذاشتم.
با تشکر از مطالبتان...
خواااااااااهش این چه حرفیه
درپناه حق سربلند باشید.