عربی بد شکل و بسیار زشت رو، میهمان حضرت مجتبی علیهالسلام گردید و بر سر
سفره نشست و از روی حرص و اشتهای فراوان مشغول غذا خوردن شد.
از آنجا که خوی امام علیهالسلام و این خانواده، کرم و بخشش است آن جناب از
غذا خوردن او خرسند شده و تبسم فرمود. در بین صرف غذا پرسید: «ای عرب! زن
گرفته ای یا مجردی؟»
عرض کرد: «زن دارم.»
فرمود: «چند فرزند داری؟»
گفت: «هشت دختر دارم که من از نظر قیافه از همه بهترم اما آنها از من پرخورترند.»
حضرت تبسم نموده او را ده هزار درهم بخشید و فرمود: «این سهم تو و زوجه و هشت دخترت.»[1] .